» جِلوِههای ریحانگی زن
زن و ریحانگی او، جلوههای گوناگونی دارد: آن زمان که کودک است، محبوبۀ دلربای پدر و مادر است و دل و جان ایشان را مینوازد. در نوجوانی، جلوۀ زیبا و معصومانهاش، علاوه بر والدین، دیگران را نیز شیفته میکند. به دورۀ جوانی که میرسد، رعنایی دلبر میشود که از فرط دلبری، حریم میگیرد تا آسیب نبیند. آنگاه که جوانمردی به طلب وی بر میآید و نازش را میخرد و نیازمندانه خواستگاریاش میکند تا همدم او شود، ریحانه در جوان مینگرد؛ اگر او را مرد دلخواهش یافت و شایستۀ همسری خویش دید، نازکنان وی را میپذیرد. آنگاه است که این سخن خداوند تجسّم مییابد:
«وَ مِن آیاتِهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِن أَنفُسِکُم أَزواجاً لِتَسکُنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَةً»؛[1]
و از آیت هاى خداوند (و از نشانگان حکمت او) آن است که براى شمایان، از جنس خودتان، همسرانى آفرید تا نزدشان بیاسایید و میانتان مودّت و رحمت (و مهربانى و عطوفت) نهاد.
آنگاه فاختههای عاشق، همآشیانه میشوند و ناگهان زندگی حیاتی تازه مییابد و جهانی دیگر آغاز میشود.
راستی که آفرینش این دُردانۀ هستی و مسیر تکاملی او، چه زیبا و حکیمانه است!