وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۱۴۱ مطلب با موضوع «مطالب دیگران» ثبت شده است

۰۲
آبان

 راز دوام زندگی زناشویی

نویسنده: مریم یوسفی عزت 

روزی سخنی شنیدم که جانم را لرزاند و اندیشه‌ام را به شور آورد؛ سخنی که چون چراغی فروزان در ظلمت جان، رهنمای مسیر بود: 
«ترک گناه، بر انجام واجبات، مقدم است.» 
از اندیشمندی بزرگوار، دلیل این تقدم را جویا شدم و چنین گفتند:
«انسان را هم‌چون پیاله‌ای بدان که ظرف وجودش از کردارهای نیک و بد لبریز می‌گردد. هر واجبی که به جای آوریم، قطره‌ای پاک و گوارا به آن پیاله افزوده‌ایم؛ نماز، روزه، هر یک قطره‌ای از آب پاک است. لیکن یک گناه، قطره‌ای زهرآگین است که اگر در آن ظرف ریخته شود، آن آب زلال را به سمی مهلک بدل می‌‌کند. این است سرّ تقدم ترک معصیت بر انجام فرایض.»

 اکنون به این حکمت نغز، نکته‌ای می‌افزایم:
پیمان همسری، از لطیف‌ترین پیوندهای عالم است؛ زندگی دو یار که آکنده از مهر و شادی و آسایش است، ولی گاه نیز در معرض وزش طوفان منازعات و مجادلات است. در میان این گفتگوها، رفتارهایی هست که چون تیغی بر دل‌ها می‌نشیند؛ انتقاد، سرزنش، تمسخر، نیشخند و زخم زبان‌هایی که جان را می‌آزارند.

وقتی مراجعان به ما می‌گویند: 
«ما بسیار با هم مهربانیم، اما...»، آن «اما» خود نشانهٔ تلخی و گزند است؛ زیرا یک قطره زهر می‌تواند تمامی آب گوارای آن پیاله را به تلخی و فساد کشاند.
سرّ پایندگی، دوام و تداوم زندگی زناشویی، در چگونگی و اندازگی این رفتارهای ناخوشایند‌‌ است؛ هرچه قطره‌های زهر کمتر، پیالهٔ زندگی صاف‌تر و گواراتر.

بیندیشیم چگونه یک قطره از این زهر می‌تواند سال‌ها مهر و صفا را بر باد دهد و چگونه ترک گناه، طهارت و دوام را استمرار بخشد!



۱ آبان ۱۴۰۴



🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#پایگاه_اندیشوران_حوزه 
🌐 http://mazaheriesfahani.blog.ir/
#وبسایت_علی‌اکبر_مظاهری

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#علی‌اکبر_مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۲۸
مهر

 ظرافت‌های رفتاری

 نویسنده: مریم یوسفی عزت

 گسترهٔ عشق
زندگی زناشویی، پیوند دو روح است در گستره‌ای بیکران از عشق، صبر و فهم متقابل. این رابطه، سفری‌ است نه میان دو انسان، بلکه میان دو جهان درون؛ جهانی لبریز از تفاوت‌ها، احساس‌ها و معناهایی که در هیچ رابطهٔ دیگری چنین عمیق. آشکار نمی‌شود. 
رابطهٔ همسران، بر خلاف دیگر پیوندهای انسانی، تنها بر پایهٔ گفت‌وگو یا نیاز متقابل بنا نشده است، بلکه بر ستون‌های اعتماد، مسئولیت، و هم‌زیستی عاطفی استوار است. در این رابطه، انسان نه‌ فقط خود را، که دیگری را نیز می‌سازد؛ هر رفتار و هر نگاه، انعکاسی‌ است از روح مشترک آن دو. در دوستی، شاید انتخاب از سرِ شباهت باشد، اما در زندگی زناشویی، دوام از سر تفاهم و مهربانی است. در میان خستگی‌های روزمره، حضور همسر همان پناه آرامش است؛ دستی که سکوت را معنا می‌بخشد و دلی که با ضربانش، احساس زندگی را دوباره در جان می‌دمد. چنین است که ازدواج، صرفاً یک همراهی نیست؛ آیینی است برای رشد، برای درک دیگری و یافتن خویشتن در نگاه او. و درست به همین دلیل که این پیوند، ژرف، حساس و پیچیده است، نگهداری و تداوم آن نیازمند لطافت و آگاهی‌ است. دو همسر باید در گفتار، رفتار و کردار خود، ظریف‌ترین نکته‌ها را پاس بدارند؛ زیرا گاه یک واژه، آرامش را می‌بافد و واژه‌ای دیگر، رشته‌ی مهر را می‌گسلد. در این هم‌زیستی عاشقانه، احترام و درک متقابل، همان نَفَسِ پنهانِ عشق است که آن را زنده و جاودان نگاه می‌دارد.

 باهم بخوانیم:

 خانم سیّاس
۱. سپیده هنوز کامل نزده بود و «سپیده» در خواب بود که آقا بی‌صدا لباس پوشید و از خانه بیرون رفت. نه خداحافظی کرد و نه حرفی زد. صدای آرام بسته‌شدن در، خواب خانم را شکست؛ نگاهی به سوی در انداخت و فهمید که رفته است. به آقا پیام داد: 
«بدون بوسه؟ خیلی حیفه!»
آقا ده دقیقهٔ بعد از میانهٔ راه برمی‌گردد و با استقبال شاداب، همسرش را می‌بوسد. و از آن پس، بوسه‌های چهارگانه، هنگام خروج از خانه می‌شود مهریهٔ خانم! خانم گفت: «این مهریه تاریخ انقضاء ندارد. اگر یکبار فراموش کنی جای هیچ جبرانی نیست.» آقا از بُنِ جان پذیرفت تا بوسه‌ها پناه عاطفهٔ میانشان شوند.

خانم غیر سیّاس
۲. صبح زود، بی‌آنکه چیزی بگوید یا خداحافظی کند، آقا آرام از خانه بیرون رفت. صدای بسته‌شدن در، خانم را از خواب نیمه‌سنگینش بیدار کرد؛ چشم‌هایش را باز کرد و فهمید که همسرش رفته است.
هنگام غروب آفتاب، آقا به منزل بازگشت. خانم با اخم‌رویی پاسخ سلامش را داد و به اتاق رفت. آقا نازکشان به سوی همسرش رفت و دلیل رفتار خانم را جویا شد. خانم ماجرای صبح را بازگو کرد و گفت: 
«تو به من اهمیت نمی‌دهی. دریغ از یک خداحافظی. فقط برای آشپزی من را استخدام کرده‌ای. خیلی بی‌احساسی! تو اصلا آدم نیستی که من رو آدم حساب نمی‌کنی!» 
آقا با شنیدن این سخن، طاقت از کف داد و جدل میانشان شعله گرفت، و چندی سکوت و دلخوری میانشان سایه‌ انداخت.

● اینجا، واژه‌ها گاهی پل می‌شوند و گاه، سد!
پس چه نیکوست که هر همسر، با ظرافتی از جنس گلبرگ و دلی آکنده از احترام، کلام و کردار خود را بیاراید؛ که در این راه عاشقانه، یک جملهٔ ساده می‌تواند خانه‌ای از آرامش بنا کند یا پریشانی به دل بنشاند.
ازدواج، تمرین مهر است و صبوری؛ جایی برای بزرگ‌شدن، برای فهمیدن دیگری، و گاه، برای بازیافتن خویشتن در آینهٔ نگاه همسر.



۲۶ مهر ۱۴۰۴



🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#پایگاه_اندیشوران_حوزه 
🌐 http://mazaheriesfahani.blog.ir/
#وبسایت_علی‌اکبر_مظاهری

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#علی‌اکبر_مظاهری
#مریم_یوسفی_عزت

  • علی اکبر مظاهری
۱۹
تیر

 نعمتی گران‌قدر

 نویسنده: مریم یوسفی عزت

«بالاترین نعمت چیست؟»
موضوع درس دانشگاهی‌مان که ارائهٔ آن بر عهدهٔ نگارنده بود.
حدود چهل‌نفر آقا و خانم حاضر بودیم. از تک تک‌شان سؤال کردم: «بهترین و بزرگترین نعمتی که دارید چیست؟» یا «زیر بار مشکلات پیش‌آمده در زندگی، دل‌تان به چه نعمتی خوش است؟»


 پاسخ‌ها
۱. از قدیمی‌ها شنیده‌ام که می‌گویند: خدا را شکر کن که تنت سالم است. من طاقت یک لحظه ناخوشی و حتی سرماخوردگی ساده را ندارم. زیرا تا چند روز از زندگی‌ام عقب می‌مانم. سلامتی بالاترین نعمت است.

۲. به نظر من، پول‌داشتن نعمت بسیار بزرگی است. همین‌که فقیر نیستم و دستم را به سوی دیگران نمی‌برم، خدا را شکر می‌کنم.

۳. من هم موافق هستم. در این زمانه، پول حلّال مشکلات است. هرچه بخواهیم با پول می‌توانیم تهیه کنیم. و همه برای‌مان احترام قائل‌اند. کافی است لب تَر کنیم.

۴. من می‌گویم داشتن فرزند از همه مهم‌تر است. خودم دوازده‌سال فرزنددار نشدم و در طی مراجعهٔ به بیمارستان‌ها، مراکز ناباروری و هزار مدل آزمایش، متوجه شدم فرزندآوری طبیعی مهم‌ترین نعمت است.

۵. پدر و مادر خوب. زیرا اگر نباشند، کسی نیست که از زندگی‌مان حمایت کند. خب اگر من الان اینجا هستم و راحت درس می‌خوانم و دغدغه ندارم، به این دلیل است که پدر و مادر خوبی دارم و به کمک آن‌ها آینده‌ای روشن و شغل خوبی خواهم داشت.

۶. به نظر من، دوست خوب ارزشمندترین نعمت است، زیرا زمانی که دلت گرفته یا مشکلی داری و نمی‌توانی با کسی درد دل کنی، دوست است که شنوندهٔ خوبی برای توست. من کنار دوست صمیمی‌ام واقعا آرام می‌شوم.

۷. من می‌گویم: شغل و درآمد خوب. در این وضعیت اقتصادی و بیکاری، همین‌که بتوانی جایگاه شغلی خوبی داشته باشی و مسکن و ... تهیه کنی تا بتوانی حداقل مستقل باشی و ازدواج کنی، بهترین نعمت است.

۸. مسکن. من ده سال مستأجر بودم و طعم سختی آن را چشیده‌ام و حالا لحظه‌به‌لحظه برای این نعمت خدا را شکر می‌کنم.

۹. هوش و استعداد. فهمیدن درس‌ها و قبولی در امتحانات، بزرگترین نعمت است. زمانی که افرادی را می‌بینم سال‌هاست نتوانسته‌اند یک مدرک ساده را بگیرند، به هوش و استعداد خودم افتخار می‌کنم.

۱۰. فرزند سالم و صالح نعمت است. زیرا فرزند نادان آبروبَر است و آرامش را از خانواده می‌گیرد.

۱۱. و پاسخ‌هایی دیگر...

 پاسخ ما بر اساس اسلام
بعد از شنیدن نظرات، گفتم: این‌هایی که شما نام برده‌اید، بسیار ارزشمند هستند و برای وجود هر نعمتی نیازمند شکرگزاری هستیم، اما از وجود نعمتی که اسلام آن را ارزشمندتر دانسته، غافل مانده‌ایم.
«بَعْدَ الإِیمَانِ بِاللَّهِ لَا نِعْمَةَ أَعْظَمَ مِنَ الزَّوْجَةِ الصَّالِحَةِ»؛۱
بعد از ایمان به خدا نعمتى بالاتر از همسر موافق و سازگار نیست.

شاید با خود تأیید کنید، اما بگویید سلامتی هم به همان اندازه مهم است یا شغل، هوش و پول هم به همان مقدار مهم است.
اما خیر، اینطور نیست؛ زیرا همسر بد می‌تواند سلامتی، پول، شغل، درآمد، فرزند، مسکن، هوش و استعداد تو را از تو بگیرد یا به حداقل برساند. و همسر خوب، با آرامشی که برای شما فراهم می‌کند می‌تواند به رشدتان و همهٔ آنچه بیان شد، به شما کمک کند و آن را به حداکثر برساند.

۱. پیامبر اکرم (ص)؛ مستدرک، ج ۲، ص ۵۳۲.


۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴

🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علی‌اکبر_مظاهری_اصفهانی _ 
#پایگاه_اندیشوران_حوزه 
🌐 http://mazaheriesfahani.blog.ir/
#وبسایت_علی‌اکبر_مظاهری

ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#علی‌اکبر_مظاهری

  • علی اکبر مظاهری
۰۲
شهریور

خداوندگار اندیشه و قلم

استاد محمدرضا حکیمی (١٣١۴-١۴٠٠) پژوهشگر، اندیشور، ویراستار، ادیب و مجتهد نام‌آشنای کشور، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. وی از تبار «بیدارگران اقالیم قبله» بود، که با آگاهی و عشق به آموزه‌های علوی به‌سوی «سرچشمهٔ خورشید» می‌تاخت. دل‌بستگی او به تشیع، «امواج غدیر» را در میان توده‌ها جاری می‌ساخت و «فاطمیات» او اندیشه‌های فاطمی را تفسیر می‌کرد.
سالکی که زمزمه‌هایش از جنس «واژه‌های لاهوتی» صحیفهٔ سجادیه بود. عاشورا را با «قیام جاودانه» به تصویر کشید. این ادیب فرزانه با قلم زیبا و دانش گسترده، «ادبیات و تعهد» را معنا کرد و به معرفی «دانش مسلمین» اهتمام ورزید. او مروج فرهنگ بود و به امکان دسترسی رایگان و آسان «نان و کتاب» به‌عنوان، خوراک جسم و جان تأکید می‌ورزید. همت او در «جامعه‌سازی قرآنی» و دغدغهٔ اصلی‌اش عدالت و توحید بود و به‌حق، فیلسوف عدالت و مرزبان توحید، لقب گرفت.
اندیشه‌های عدالت‌خواهانهٔ خود را در مجموعهٔ چندجلدی «الحیاة» به‌طرز شگفتی ارائه کرد. و بدین‌سان عمر پربار ۸۶ ساله‌اش، پیوسته در گسترش دانایی و عدالت‌خواهی سپری شد. نام و یادش برای همیشه جاودان.

🔹(یادآوری: عبارت‌های داخل گیومه، نام کتاب‌های استاد است)

نویسنده: استاد ابوالفضل طریقه‌دار


📌برای دنبال کردن رسانه‌هایمان به لینک زیر مراجعه کنید:

https://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۲۷
مرداد

یا علی‌اصغر!

... وسط بیابون بنزین تموم کردیم.
خونواده‌م توی ماشین بودن. تقریباً نزدیک ظهر بود و هوا خیلی گرم.
گالن چهارلیتری رو برداشتم و اومدم کنار ماشین وایستادم. شروع کردم به دست‌بالاکردن واسه ماشینایی که به‌سرعت از کنارم رد می‌شدن.

ساعتی گذشت و کسی نایستاد.
کلافه شده بودم. از من بدتر، زن و بچه‌هام توی ماشین خیلی از این وضعیت شاکی بودن.

بازم سعی خودم رو کردم، ولی فایده نداشت.

یه دفعه فکری به ذهنم رسید.
سرم رو داخل ماشین کردم و به خانومم گفتم بچهٔ شیرخوارم رو بده.
پرسید می‌خوای چی‌کار کنی؟

  • علی اکبر مظاهری
۲۵
مرداد

پرخاشگری را بشناسید و با آن مقابله کنید

پرخاشگری، رفتاری است که منجر به آزار و درد می‌شود. پرخاشگری را نباید با جرأت‌مندی اشتباه گرفت، اما بسیاری از مردم، کسانی را که جرأت‌مندانه برای دفاع از حقوقشان ایستادگی می‌کنند و از بی‌عدالتی‌های واقعی یا خیالی شکایت می‌کنند یا بیش از حد، جاه‌طلب هستند، افرادی پرخاشگر قلمداد می‌کنند. حال آنکه پرخاشگری واقعی، با قصد آزار رساندن به دیگران انجام می‌شود. هر عمل خشونت‌آمیز، ممکن است فیزیکی یا کلامی باشد و به هدف برسد یا نرسد. آنچه اهمیت دارد، قصد و نیت است. به همین دلیل است که اگر کسی شیشه‌‌ٔ نوشیدنی را به سمتتان پرتاب کند و شما طوری جاخالی بدهید که شیشه به سرتان نخورد، عملی پرخاشگرانه محسوب می‌شود، اما اگر هنگام عبور از خیابان، راننده‌‌ای به‌طور غیرعمد با شما تصادف کند، یک عمل پرخاشگرانه به حساب نمی‌آید؛ با اینکه صدمهٔ حاصل از آن بسیار بیشتر از آسیب ناشی از پرتاب شیشهٔ نوشیدنی بوده است.

  • علی اکبر مظاهری
۲۴
مرداد

عبرت‌های کرونایی

خدایا! نمی‌دانیم کرونا چیست؛
زنگ هشدار است؟
بلاست؟
یا تنبیهی است برای تنبه بندگانت؟!

خدایا! اگر امتحان است، سنگین است. توانش را نداریم!
اگر هشدار است، به رحمانیت و رحیمیتت قسم که بیدار شدیم.
اگر بلاست، به قادریتت سوگند، بلا را دور گردان!

خداوندا! به بزرگیت قسم چنان بیدار شدیم که دیگر نه اتومبیل‌های رنگارنگ چشمانمان را خیره می‌کند، نه خانه‌های آنچنانی دل‌هایمان را می‌لرزاند!

  • علی اکبر مظاهری
۱۵
مرداد

استخاره برای ازدواج


«کُلَّما حَکَمَ بِهِ العَقلُ، حَکَمَ بِهِ الشَّرعُ»؛ هرچه عقل حکم کند، شرع نیز می‌پذیرد، و بالعکس.

در امر ازدواج، استشاره نیاز است، تا استخاره

▫️با صحبت‌ها و رفت و آمدهای قبل از ازدواج، و نیز مشاوره، است که انسان به شناخت می‌رسد و به تصمیم قاطع، اما متأسفانه برخی‌ها، بلکه بسیاری از مردمان، استخاره را مقدم می‌کنند.

▫️خب، استخاره، دو حالت دارد؛ یا خوب است یا بد.
اگر خوب باشد، که چشم‌بسته می‌روند سر زندگی و بعد از مدتی کوتاه، پایشان به دادگاه باز می‌شود و اگر بد باشد، بی‌خیال ازدواج می‌شوند؛ اگرچه مورد، بسیار خوب باشد، چون استخاره بد آمده است، از آن می‌گذرند و یک عمر خودشان را مدیون دلشان می‌کنند.

  • علی اکبر مظاهری
۱۵
مرداد

چه نوشدارویی!

امشب که دارم این‌ها را برایتان می‌نویسم، حال عجیبی دارم. مریض، پشت مریض. فریاد، پشت فریاد. جا نداریم!

من بیمارانم را چه‌کار کنم؟! ما چه‌کار کنیم که جا نداریم؟ بخوابانیم کف زمین؟ (دیالوگ مکرر این روزها).

الآن بالای سر یک خانم ۳۵ ساله بودم. حالش خیلی بد بود. به پرستار گفتم ببریدش آی.سی‌.یو.
بیمار چیزی از پشت ماسک گفت. نفهمیدم. سرم را بردم نزدیک. گفتم جانم؟
بریده بریده گفت: از آی‌.سی‌.یو می‌ترسم. نتوانست جمله‌اش را کامل کند. به سرفه افتاد. اشک‌هایش سرازیر شد. با او حرف زدم. آرامش کردم. گفتم مطمئنم خوب می‌شوی. وقتی از اتاق آمدم بیرون، چشم‌های خودم هم خیس بود، چون مطمئن نیستم که خوب شود.
نمی‌دانم اسمش را چی بگذارم؛ مرگ دسته‌جمعی؟ قتل‌عام؟ کشتار دسته‌جمعی؟ ولی همهٔ کسانی که دارند می‌میرند (588)، یکسال‌و‌نیم، بدون واکسن، دوام آورده و زنده بودند.
این حقشان نیست. این حق مردم من نیست.
نوش‌دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی!

نویسنده: دکتر محدثه زجاجی، متخصص داخلی

نیمهٔ مرداد ۱۴۰۰

#واکسن

📌برای دنبال کردن رسانه‌هایمان به لینک زیر مراجعه کنید:

https://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1

  • علی اکبر مظاهری
۰۷
تیر

یادداشت وارده

🔹سلام. روزتون به‌خیر.
لطفاً در مورد بلای خانمان‌سوز این نسل؛ گوشی‌های تلفن همراه، از نوع هوشمند و غیرهوشمند نیز در گروه و کانال «از زبان مشاور» مطالبی بگذارید.

🔹️همسرانی که شب‌ها آخرین تصویرمان از آنها خوابیدن با موبایل است و صبح‌ها هنگام بیدارشدنمان اولین تصویرمان، همان.
زندگی‌هایی که با ابزارهای دیجیتال، مختل شده؛ از تلویزیون به موبایل، از موبایل به کامپیوتر، از کامپیوتر به تلویزیون. وای بر زمان‌هایی که هر سه همزمان کار می‌کنند.

  • علی اکبر مظاهری