مشاورۀ زندگی خانوادگی

پرسش:
آقا یا خانمی پرسیدهاند: آیا رواست که مرد متأهل، با عشق دختر دیگری به سر کند، هرچند این امر را فقط درد دل داشته باشد و ابراز نکند؟
مشاورۀ زندگی خانوادگی

پرسش:
آقا یا خانمی پرسیدهاند: آیا رواست که مرد متأهل، با عشق دختر دیگری به سر کند، هرچند این امر را فقط درد دل داشته باشد و ابراز نکند؟
مشاورۀ تربیتی
پاسخ استاد علیاکبر مظاهری به یک پرسش مشاورهای

پرسش:
پسرم فرزند باهوشی است و تربیت او کار دشواری است. من و همسرم برای تربیت صحیح او چه تدابیری باید بیندیشیم؟
پاسخ:
پارهای از ویژگیهای کودک باهوش و کودک معمولی:
١. تربیت کودک باهوش و کودک معمولی متفاوت است. کودک معمولی همانند برهای است که کمی جستوخیز میکند، اما وقتی با ریسمان به جایی بسته شد، آرام میگیرد و در آنجا میماند. اگر به او بگویید بنشین مینشیند، اگر بگویید این سخن را بگو، میگوید و... .
کودک معمولی همین که امری از سوی پدر و مادر گفته شود، برایش کافی است؛ اما بچة باهوش و تیزهوش اگرچه فلسفه نمیداند، اما فیلسوفانه میاندیشد. اگر به او بگویید: اینجا بنشین، میگوید: چرا بنشینم؟ اگر بگویید: این کار را نکن، میگوید: چرا نکنم؟
٢. کودک معمولی احتمالاً فربه شود یا اضافهوزن هم بیاورد، سالم باشد و بیماری نگیرد؛ اما کودک باهوش ممکن است برخی از اوقات، خوب غذا نخورد؛ چون مهمترین مسئله برای او شکم نیست و مسائل مهمتری برایش مطرح است؛ بنابراین ممکن است لاغر شود، حتی گاهی ریزنقش است و گاهی هم بیمار میشود.
٣. کودک باهوش چندان منظم نیست. به وسایلی که اطرافش ریخته میشود، اعتنا نمیکند و خود را معطل کارهای پیشپا افتاده نمیکند؛ اما کودک معمولی غالباً منظم است.
مشاورۀ دینی - تربیتی

پرسش:
پدری یا مادری پرسیدهاند:
با سلام و عرض ادب.
چگونه پسرهای دوازدهساله را به نماز خواندن تشویق کنیم؟ انگیزهای به نماز ندارند. به زور و با عجله نماز میخوانند. حرف کسی را گوش نمیدهند و در برابر همة امور، بیخیالاند. آیا طردکردن آنها تأثیری دارد؟ لطفاً راهنمایی فرمایید. متشکرم.
پاسخ ما:
درود بر شما که در اندیشة عبادت و دیانت فرزندتان هستید.
اینک چند نکته:
۱. پرستش خداوند، از امور فطری است و خدای سبحان، جانمایة آن را در نهاد آدمیان نهاده و بذر و نهال آن را در جان انسان کاشته است. ما برزیگران این بذر و کشتکنندگان این نهال نیستیم؛ بلکه باغبانان آنیم. باغبان دانا آن است که بذر و نهال را نیکو پرورش دهد؛ به آن، به اندازه، آب و نور و غذا بدهد؛ نه بیش و نه کم. و آن را از آفتها دور نگه دارد تا شکوفا شود. آب زیاد و بیش از نیاز، بذر و نهال را میمیراند و آب اندک و کمتر از نیاز، آن را میخشکاند. آفتزدگی هم آن را پژمرده میکند.
۲. «نمایاندن» بیش از «گفتن» اثر میگذارد. اگرچه گفتن نیز لازم است؛ اما نمایاندن، لازمتر است. شما عبادت و نیایش را به فرزندتان نشان دهید و البته گاهی نیز به آن فرمان دهید.
یادمان باشد که امام صادق(ع) فرموده است:
«کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ ألسِنَتِکُم؛ مردمان را با غیر زبانتان (بلکه با کردارتان) به سوی نیکوییها دعوت کنید».
و به یاد داشته باشیم که پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «صَلُّوا کَمَا رَأَیْتمونی أُصَلّی؛ ببینید همینگونه که من نماز میگزارم، نماز بگزارید».
مشاورهٔ عقیدتی

پرسش:
«وحی به چه صورتهایی بر پیغمبر خاتم - صلیاللهعلیهوآله - فرستاده میشده است؟ آیا وحی بهصورت رؤیا نیز بر ایشان نازل میشده؟»
پاسخ ما:
سخن در این مقوله، دامانی گسترده دارد. اکنون بهاختصار تمام میگوییم:
ارسال وحی بر پیامبر خاتم و دیگر پیامبران، به گونههای گوناگون بوده است. برخی از آن گونهها چنین است:
۱. سخنگفتن خداوند، بیواسطه، با ایشان.
۲. ارسال وحی، بهوسیله فرشتهٔ وحی.
۳. الهام معانی بر قلب و ذهن ایشان در بیداری.
۴. الهام معانی بر قلب و ذهن ایشان در خواب؛ رؤیای صادق.
و ... .
جوان پاکیخواه
محسن که جوانی ۱۹ ساله بود، به ستوه آمده از دست خویش، شرمنده از خدای خویش، نگران سلامتی جسم و اعصاب و روان خویش، برای چارهجویی و درمانخواهی به مشاوره آمد.
او را احترام و محبت کردم و خواستم که سخن بگوید. شرم میکرد که راحت بگوید؛ در لفافه سخن میگفت، اما منظور خود را نیکو میرساند و من، به روشهای گوناگون، به او میفهماندم که منظورش را میفهمم و نیز از خجالتش میکاستم تا راحتتر حرفهایش را بزند.
محسن پس از اندکی که آرامش یافت و احساس صمیمیت کرد، گفت: حدود پنج سال است که بالغ شدهام و همهٔ این زمان را گرفتار و آلوده به انحراف جنسی بودهام؛ از همان آغاز بلوغ تا اکنون. تنها یک سال را پاک و رها بودم؛ سال چهارم بلوغ را.
پرسیدم: آن یک سال را چگونه از دام بلا گریختی؟
مشاورهٔ خانواده
آقایی پرسیدهاند:
خداوند فرزندی به ما داده که الان دوماهه است. اولین فرزندمان است. من و خانمم، با اشتیاق، منتظر آمادنش بودیم. وقتی به دنیا آمد، شادمانمان کرد، اما همسرم از همان روزهای اول بعد از زایمان، افسرده و غمگین شده است. بیاختیار و بیدلیل، گریه میکند. شادی میلاد فرزندمان به اندوه تبدیل شده است. نگران حال خانمم هستم. چرا چنین شده؟ حالا چه کنیم؟
پاسخ ما:
افسردگی پس از زایمان، یک پدیدهٔ طبیعی است. خانمها، بر اثر سختی دوران حمل و رنجهای دوران زایمان و کم شدن انرژی بدنشان و عواملی دیگر، دچار افسردگی میشوند.
دوراهی

پرسش:
من و همسرم (فعلاً در دوران عقد هستیم) همدیگر را دوست داریم و با عشق ازدواج کردیم. ما ازدواج فامیلی کردیم، به همین دلیل گاهی خانوادههایمان در امور ما دخالت میکنند. نمیدانم رفتار درست با آنها کدام است.
همسرم در گذشته هر کاری که دلش میخواست انجام میداد، ولی از دو سال قبل از عقد، خود را اصلاح کرده بود. زمانی که برای خواستگاری آمدند، قول داد که هیچکدام از کارهای قبل را تکرار نکند، بهجز خوردن مشروب که آن را هم فقط تا مدت کوتاهی استفاده کند. با خودم گفتم کمکم آن را هم کنار میگذارد.
گزارش یک مشاورة نتیجهبخش

پرسش:
آقا یا خانمی گفته و پرسیدهاند: تابستان که گذاشت و وارد پاییز شدیم، اندکاندک، از نشاطم کاسته شد و اکنون دلم گرفته و احساس افسردگی و دلمردگی میکنم. آنچه بیشتر آزارم میدهد، اندوهی است که در دلم لانه کرده و شادمانیام را ربوده است. تحمل این اندوه بیدلیل، برایم دشوار است. چه کنم؟
پاسخ:
• تحلیل مسئله:
چون در فصل پاییز، روزها کوتاه میشود و آسمان گاهی ابری میگردد، نور کمتری به زمین میتابد. هوا نیز سرد میشود. از اینرو، انرژی کمتری به زمین و آدمی میرسد و همین، باعث افسردگی خفیفی میشود.
همگان این افسردگی ملایم را احساس میکنند، اما کسانی که زمینة پذیرش اندوه و افسردگی را دارند، آن را بیشتر لمس میکنند و گاهی آسمان دلشان ابری میشود و قطرههای اشک، در چشمانشان مینشیند.
• اینک پاسخ به پرسش و بیان راهکارهایی برای عبور از این حالت ناخواستنی:
پاسخ استاد علیاکبر مظاهری به پرسش مشاورهای

پرسش:
چه راههایی برای کنترل خشم وجود دارد؟ لطفاً راهنمایی کنید.
پاسخ:
خشم، از اوصافی است که از سر حکمت، در آفرینش انسان، لحاظ شده است. خداوند حکیم آدمی را «خشمدار» آفریده است. این صفت، مانند غیرت و شجاعت است، که از اوصاف کمالی انساناند. پیامبران نیز خشم داشتهاند. خشم، «صفت کمال» است؛ آن کسی که خشم ندارد، ناقص است و یکی از اوصاف انسانی را ندارد، که البته چنین کسی یافت نمیشود. یکی از فایدههای خشم، در مقابله با دشمن، آشکار میشود؛ جرأت و شجاعت و شهامت آدمی را برمیانگیزد و افزون میکند.
خشم مثبت همان است که در بالا بیان شد؛ که در ردیف غیرت و شجاعت است. خشم مثبت آن است که عقل بر آن فرمان براند و در میدان عقل، جولان دهد و کرداری خردمندانه و البته شجاعانه را باعث شود؛ اما خشم منفی آن است که نابجا به جوش آید و زمام خود را از کف عقل بیرون کشد و آدمی را از مدار خردمندی درآورد و کرداری نابخردانه و ظالمانه را باعث شود. خشم مثبت، صفتی و حالتی عاقلانه و شجاعانه است و ثمرههایی نیکو را به بار میآورد، اما خشم منفی، صفتی و حالتی نابخردانه و دیوانهگونه است و خرابی و پشیمانی بهجا میگذارد. خشم مثبت، نشانهٔ سلامت جان و روان است و خشم منفی، نشانهٔ یک «اختلال روانی» است.
پاسخ استاد علیاکبر مظاهری به پرسش مشاورهای

پرسش:
دو فرزند دارم؛ دختری دوازده ساله و پسری شش ساله. باهم سازگاری ندارند. دائم جنگ و دعوا میکنند. رفتار مناسب از جانب ما چه رفتاری است؟
پاسخ:
۱. این حالت، مخصوص فرزندان شما نیست. همهٔ بچهها، هم رفاقت دارند، هم ناسازگاری. در خانوادههای خویشان و آشنایان بنگرید؛ هیچ خانوادهای را نمییابید که فرزندانشان هیچ ناسازگاری نداشته باشند. فرزندان یک خانواده، تا کودکاند، دوستیها و قهرهای بچهگانه دارند. نگران نزاعهایشان نباشید.
۲. در دعواهای بچهها کمتر دخالت کنید. بگذارید خودشان قهرها و آشتیهایشان را مدیریت کنند.