✍️ با شروع فصل پاییز و زمستان، برخی از افراد علائم افسردگی را از خود نشان میدهند. البته اینکه افراد در زمانهای مختلف حالات روانی متفاوتی داشته باشند، امری کاملا طبیعی است. مثلا بیحوصلهبودن در زمستان را بسیاری افراد تجربه میکنند، اما وقتی این حالات از حدی فراتر میرود، میتوان آن را به عنوان یک اختلال بررسی کرد.
"اختلال خلقی فصلی" (disorder affective seasonal ) که به افسردگی فصلی نیز مشهور است، اختلالی است که در اثر کاهش نور آفتاب به هنگام نزدیک شدن فصل پاییز و زمستان و کوتاهشدن طول روز بروز میکند.
کوتاهشدن روز و کاهش اشعه خورشید و به دنبال آن، کاهش تولید "ملاتونین"، در ایجاد این نوع افسردگی نقش دارد و زمینه بروز افسردگی فصلی را، خصوصاً در افرادی که آسیبپذیری بیولوژیک بیشتری دارند، ایجاد میکند.
🔻احساس غم و ناراحتی عمیق با منشا نامعلوم، تصور پوچ و بیارزشی، ناتوانی در تصمیمگیری درست، بیانرژیبودن برای هرکاری، سرزنش دائمی خود به خاطر مسائل واقعی یا موهوم، احساس کسالت شدید، اضطراب بیدلیل و عدم تمرکز، از علائم این اختلال است.
👈 اقدامات زیر میتواند در جلوگیری از وقوع این مسئله موثر باشد:
1⃣ انجام ورزش و فعالیت بدنی منظم؛ در زمستان به دلیل کاهش فعالیت بدنی روزمره، این موضوع ضرورت بیشتری پیدا میکند . پیادهروی در هنگام صبح، بسیار مفید است.
2⃣ قرارگرفتن در معرض نور مستقیم خورشید، به میزان حداقل یک ساعت در روز.
3⃣ بازکردن پردهها و قرارگرفتن در مکانهای پرنورتر منزل یا محل کار.
4⃣ چندسفر کوتاه به مناطق گرمتر و آفتابگیرتر.
5⃣ رژیم غذایی مناسب که در آن ویتامینها و مواد معدنی به مقدار کافی تامین شده باشد.
6⃣ مواقعی که هوا ابری است، سعی کنید از خانه خارج شوید و در مکانهای شلوغ و پرجنبوجوش حضور یابید.
🗝 در صورت تداوم و تشدید علائم، فنوتراپی (نوردرمانی)، دارودرمانی، و رواندرمانی، برای کنترل و درمان این اختلال، اثربخش است.
#افسردگى _ پاییزى
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
@UMZcounseling
تحلیلی درباره آنچه مخاطبان [مجله خانه خوبان] درباره دخالت اقوام گفتهاند.
کارشناس: حجت الاسلام استاد علیاکبر مظاهری
تحلیل پیامهای مخاطبان
خوانندهای گفتهاند: «با مهربانی؛ مثلاً به عمهخانم میگم حرف شما درسته؛ ولی ما این تصمیم رو گرفتیم».
این سخن، خوب است؛ اما اگر عمهخانوم پیگیر نیست، نیازی نیست به ایشان بگویید: «حرف شما درست است؛ ولی ما تصمیم خود را گرفتهایم»؛ زیرا گاهی چیزی نگفتن، بهترین پاسخ است. بیش از نیمی از نظردهندگان و دخالتکنندگان، سخن خود را پیگیری نمیکنند؛ یا فراموش میکنند یا منصرف میشوند و یا همت نمیکنند پیگیر شوند؛ البته اگر پیگیری و سماجت کردند، میگوییم ما تصمیم خود را گرفتهایم.
دیگری با خشم گفتهاند: «باید همان رفتار را با خودشان انجام
دهیم».
نه! نباید مقابلهبهمثل کنیم. اینجا میدان نبرد با دشمن نیست. اگر چنین کنیم، کاری ناروا انجام دادهایم و بر آتش، دامن زدهایم. شاید به آنان زیان بزنیم؛ اما خودمان هم زیان میکنیم. آتش، دامان ما را نیز میگیرد.
خردمندی گفتهاند:
«بیشتر دخالتها به دلیل ضعف ارتباط زن و شوهر است. یا به خاطر این است که حرف خودمان را نسنجیده پیش دیگران بازگو کردهایم؛ یعنی خودمان چراغ سبز نشان دادهایم. در هر حال باید همه راههای ورودی زندگی خصوصی را ببندیم و اگر کسی دخالت کرد، ترتیب اثری به حرف آنها ندهیم».
بلی. این سخنی است سنجیده و خردمندانه. ما میتوانیم بدون هیاهو، زندگی خود را آرام نگه داریم. نیازی به جارزدن نیست.
خردمند دیگری گفتهاند: «بهترین مواجهه با اقوامی که در زندگیمان دخالت میکنند، نگفتن اسرار به آنان است».
کاملاً درست است. به فرموده امیر مؤمنان(ع):
کسی که راز خویش را نهان دارد، اختیار کار به دست اوست؛ اما پس از افشای اسرار، اختیار از کف آدمی بیرون میشود و به دست دیگران میافتد.
(نهج البلاغه، حکمت ۱۶۲).
عزیزی دیگر گفتهاند: «۱. رفت و آمدها را مدیریت کنیم. ۲. به قانون دوری و دوستی پایبند شویم».
بلی. مدیریت رفت و آمدها را کاملاً تایید میکنیم. این قانونی است طلایی، همیشگی و فراگیر؛ اما دوری و دوستی، قانونی است اندکی تلخ. دربارة برخیها قابل اجرا نیست. بایسته است که از آن بهره جوییم؛ اما شایسته است که از تلخی آن بکاهیم و قلمرو کاربردش را محدود کنیم.
خداوند سبحان، یاور همگیتان باد.
مجله خانه خوبان، شماره ۱۱۶، آبان ۹۷.
تحلیلی دربارة آنچه مخاطبان [مجله خانه خوبان] دربارة دخالت اقوام گفتهاند.
کارشناس: حجت الاسلام استاد علیاکبر مظاهری
حصار زندگی مشترک شما
آدمیان در همیشة روزگاران، پیرامون اثاث و محل زندگیشان حصار میکشیده و حفاظ مینهادهاند تا خود و ابزار زندگیشان را از گزندها حفظ کرده، حریم خصوصیشان را پاس دارند.
ضرورت ساختن حصار روحی و روانی برای زندگی، بیش از ضرورتِ ساختن حصار فیزیکی و ساختمانی است.
بر زن و شوهر واجب است که حصاری استوار و قلعهای با دیوارهای بلند و نفوذناپذیر، گرداگرد زندگی خصوصیشان بکشند و به هیچکس مجال دخالتهای ناروا ندهند. این قلعه که آشیانة روحی و روانی زوجهای جوان و غیر جوان است، باید دارای دیوارهای بلند با پایههای استوار و برج و باروی دستنارس و نفوذناپذیر باشد. این «برج سربلند» باید یک در داشته باشد؛ دری پولادین و مستحکم، با دو کلید تکثیرنشدنی؛ یکی در دست مرد و دیگری به دست زن. این دو کلید هرگز نباید سه تا یا بیشتر شود و هرگز نباید به دست کسی افتد. حتی صمیمیترین افراد هم نباید بتوانند به دژ خصوصی آنان سرک بکشند یا در آن رخنه کنند.
همسران نباید فریب الفاظی مانند انتقال تجربه، رسیدگی دلسوزانه، خیرخواهی مشفقانه و یاری نیکخواهانه را بخورند. تجربه نشان داده است معمولاً کسانی که با این عنوانها و به این بهانهها به حریم خصوصی زوجهای جوان وارد میشوند، خرابی به بار میآورند و متأسفانه در بسیاری از موارد، خود زوجهای جوان پای این و آن را به زندگیشان باز میکنند. همسران باید خود مدیر زندگیشان باشند و اگر کمک و راهنمایی نیاز داشتند، از مشاوری دانا و توانا کمک بخواهند و هرگز پای دیگران ـ حتی خویشاوندان نزدیک ـ را به زندگی خصوصیشان نگشایند.
نعمت و آفت
این نعمتی گرانسنگ است که جامعة ما منسجم است و اعضای خانوادهها با هم ارتباط دارند و مانند پارهای از جوامع دیگر نیست که در آنها شیرازة خانوادهها گسیخته شده و کسی را با کسی کاری نیست. خداوند را بر این نعمت، شکرگزاریم؛ اما نباید از آفتهای این انسجام غفلت ورزیم. از آفتهای دانهدرشت ارتباطهای خانوادگی، دخالتهای نارواست. چه بسیار زندگیهای خانوادگی که ـ بهویژه در سالهای آغازین ـ بر اثر این آفت لطمه میخورند و گاه فرومیپاشند.
ما به تجربه و طی سالیان دراز و در موارد بسیار مشاورهای و غیر آن، این واقعیت تلخ را آشکارا دریافتهایم که هرجا اختلاف و مشکلی در زندگی زوجهای جوان و حتی غیر جوان دیده شود، خوب که ریشهیابی کنیم، رگههایی از خرابکاری «خالهزنکانه» در آن پیدا میشود. خالهزنک لزوماً یک پیرزن نیست؛ بلکه نمادی است از بداخلاقی و بیتقوایی. چه پیرزن باشد و چه زن جوان. چه زن باشد و چه مرد. چه خویشاوند باشد و چه غیر آن. خالهزنکی صفتی ناپسند است که برخی افراد به آن مبتلایند.
بهترین راهکار پیشگیری از این آفت آن است که زوجهای جوان، اسرار زندگیشان را نزد خود نگه دارند و راه نفوذ دیگران را به زندگیشان ببندند.
امیرمؤمنان(ع) فرمودهاند:
«راز تو، اسیر توست؛ اما اگر آن را افشا کنی، تو اسیر آن میشوی».
(غررالحکم، حکمت ۵۶۳۹)
ازاینرو به زوجهای جوان و غیر جوان هشدار میدهیم مبادا کلید صندوقچة اسرار زندگی خصوصیتان را به دست دیگران دهید تا پایشان به زندگیتان باز شود؛ زیرا:
چو خود گفتی از کس توقع مدار.
سخنمان به زوجهای جوان و همة همسران این است که حرمت بزرگترها ـ بهویژه پدران و مادران ـ را نگه دارید و با ایشان ادب بورزید؛ از تجربههای سودمند و نصیحتهای مشفقانهشان بهره ببرید؛ اما حریم زندگی خصوصیتان را پاس بدارید و خودتان نگاهبان زندگیتان باشید. بسیاری از ایشان از سر خیرخواهی، دلسوزی و محبت میخواهند به شما خدمت کنند. خودتان را از خدمتها و تجربهها و محبتهایشان محروم نکنید؛ اما اختیار زندگیتان را نگه دارید. کشتی زندگیتان را خودتان کشتیبانی کنید. مسائل خصوصی و گلایهها و ناملایمات زندگیتان را نزد هر کسی مطرح نکنید. بدون ستیز با بزرگترها و دیگران از همسرتان حمایت کنید و اجازه ندهید هیچکس حرمت او را بشکند. با عنوان درد دل، از همسرتان نزد دیگران بدگویی نکنید و اسرار خود و همسرتان را به هیچکس نگویید.
تحلیل پیامهای مخاطبان: [انشاءالله در پست بعد. فردا.]
مجله خانه خوبان، شماره ۱۱۶، آبان ۹۷.
زیارتهای بسیاری درباره امام حسین و صحابیانشان - سلامالله علیهم - داریم. یکی از بهترین آنها زیارت اربعین است.
شاهبیت درخشنده این زیارت، این است:
{...و َبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ، لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ}؛
... خون و رگ قلبش را برایت نثار کرد تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی برهاند.
سلامالله علیه.
علیاکبر مظاهری
۷/آبان/۹۷، شب اربعین
عضوشدن در کانال { از زبان مشاور } : تلگرام 👇👇
@mazaheriesfahani_ir
سروش👇👇
https://sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
اشاره
این پست را پارسال نوشتم و منتشر کردم. علاوه بر کانال و وبلاگمان، در برخی از نشریهها و مجلهها نیز منتشر شد. آن زمان، این مطلب را به مناسبتی نوشتم و منتشر کردم، اما آن مناسبت را نگفتم؛ میخواستم اخلاق مراعات شود. اکنون نیز به مناسبتی بازنشرش میدهم. حالا هم مناسبتش را نمیگویم، به همان دلیل!
پیامبر رحمت - صلی الله علیه و آله - فلسفه پیامبری خود را رشد و تکمیل ارزشهای اخلاقی بیان فرمودهاند: "انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق."
اخلاق، به معنای خنده؛ خندیدن و خنداندن، نیست. آری، یکی از شاخههای اخلاق، خوشخلقی است. ایبسا خندهای که ضد اخلاق است؛ مثلا اگر با رنجانندگی و غیبت، همراه باشد.
حکایتی اخلاقی
با یکی از دوستان، درباره اسوههای اخلاقی، سخن میگفتیم. ایشان گفت:
"من مدت ده سال در درس خارج فقه آیتالله شبیری زنجانی حضور داشتم. ایشان، در این مدت دهساله، حتی یکبار به هیجکدام از شاگردان توهین نکرد. با هیچکس تندی نکرد. هیچکس را مسخره نکرد. هیچکس را نرنجاند. در پاسخ سوال و اشکال هیچ شاگردی سخنی نگفت که شرمندهاش کند؛ اگرچه سوال یا اشکالش بیمورد یا ناوارد بود."
کسانی که با شیوه درسهای حوزههای علمیه آشنا باشند، بهخصوص درس خارج فقه، که درسی است استدلالی و پرکنکاش، میدانند که در این درسها، مباحثهها و پرسش و پاسخهای بسیاری صورت میگیرد.
اکنون در نظر آورید یک استاد را که در میان انبوه شاگردان، درس استدلالی "خارج فقه" را تدریس کند و با انبوه سوالها و اشکالهای درست و نادرست، وارد و ناوارد، مواجه شود و در مدت ده سال حتی یک سخن تلخ نگوید و به هیچکس اهانت نکند.
قبول داریم که سخت است، اما ناممکن نیست. حوصلهورزی و دندانبرجگرفشردن و اخلاقورزی میطلبد. ارزشش را دارد.
انسانم آرزوست...
علیاکبر مظاهری ۲۹/مهر/۹۶
@mazaheriesfahani_ir
این نیمشبان کیست چو مهتاب رسیده؟
پیغامبر عشق است ز محراب رسیده
آورده یکی مشعله آتش زده در خواب
از حضرت شاهنشه بیخواب رسیده
این کیست چنین غلغله در شهر فکنده
بر خرمن درویش چو سیلاب رسیده
این کیست بگویید که در کون جز او نیست
شاهی به در خانه بواب رسیده
این کیست چنین خوان کرم باز گشاده
خندان جهت دعوت اصحاب رسیده
جامی است به دستش که سرانجام فقیر است
زان آب عنب رنگ به عناب رسیده
دلها همه لرزان شده جانها همه بیصبر
یک شمه از آن لرزه به سیماب رسیده
آن نرمی و آن لطف که با بنده کند او
زان نرمی و زان لطف به سنجاب رسیده
زان ناله و زان اشک که خشک و تر عشق است
یک نغمه تر نیز به دولاب رسیده
یک دسته کلید است به زیر بغل عشق
از بهر گشاییدن ابواب رسیده...
مولوی. دیوان شمس
نویسنده: خانم مهندس فاطمه کوثر
بارها در زندگی تجربه کردهایم که مشکلی سخت، آسان شده یا حل شده است یا مرور زمان و یا واسطههای خداوند، آن را رفع کرده و یا از یادمان بردهاند.
بیایید مشکلات را مشکل نبینیم، بلکه صورت مسالهای ببینیم که به ما دادهشده و ما میخواهیم به راه حلش فکر کنیم. به این ترتیب، ما فقط کارمان را انجام میدهیم و دلهره رسیدن یا نرسیدن به نتیجه خاصی را نداریم؛ چرا که آنچه ما را به مقصد حیاتمان میرساند، عمل به وظیفههایمان است؛ عمل به آنچه که عقل و وجدانمان اقتضا میکند.
به خاطر داشته باشیم که هیچ چیز این دنیا، همیشگی و پایدار نیست؛ مشکلات و روزهای سختش هم همینطور.
این تفکر، در کنار "مشکل را صورت مساله دیدن"، آرامش و تمرکزی به انسان میدهد که راه حلهای بهتری مییابد و مسائلش را بهتر حل میکند.
مسأله اصلی
مشاوره جنسی - فکری
خانمی، از شهری دور، تماس گرفت. ناراحت بود و عصبانی. مشاوره فکری - عقیدتی میخواست، برای همسرش. گفت که شوهرش دچار انحرافات فکری شده است. چند مورد را گفت. راهکار خواست. پاسخ دادم. زود قانع شد، اما چنان برمیآمد که اینها مسأله اصلی نیست و ایشان سخن دیگر دارد.
پس از اندکی تأمل گفت: «مسأله دیگری هم هست که رنجم میدهد.»
گفتم: بگویید.
چون مشاورهمان تلفنی بود و او دیده و شناخته نمیشد، توانست زود به مسأله اصلی برسد.
گفت: «میل جنسی من خوب و طبیعی است، اما میل همسرم و توانایی او، ضعیف است. برای من کافی نیست. برای توجه او به خواستهام، ناراحتی میکنم و با رفتار و گفتار نشانش میدهم که میل دارم، تا اقدام کند. من از این وضعیت راضی نیستم. هم از محرومیتم هم از ابراز نیازم.»
مسأله اصلی همین بود. سخنهای دیگر بهانه بود یا چندان اهمیتی نداشت. «سخن همین است، دگرها عبارتآرایی است.»
همسرش را به مشاوره دعوت کردم.
خانم گفت: «شاید نیاید.»
گفتم: از جانب من دعوتشان کنید که برای حل آن مسائل فکری به مشاوره بیایند. وقتی آمدند، پس از بیان آن مسائل، سخن را به سوی «مسأله اصلی» میبرم و به آن میپردازیم و آن را حل میکنیم.
علیاکبر مظاهری
عضوشدن در کانال "از زبان مشاور": تلگرام ☟☟
@mazaheriesfahani_ir
سروش 👇👇
https://sapp.ir/mazaheriesfahani_ir
سخن یک خواننده، درباره کتاب "نبرد بیبرنده":
نبرد بیبرنده، معجزه بود برای من. حد اقل تغییری که در من ایجاد کرد، آرامش درونم بود.
علی اکبر مظاهری
عضوشدن در کانال "از زبان مشاور": تلگرام 👇👇
@mazaheriesfahani_ir
سروش👇👇
https://sapp.ir/mazaheriesfahani_ir