وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی
۱۶
تیر



پیامبرمان فرموده‌اند:
"آن کس که فرزند خویش را ببوسد، خدای سبحان برایش حسنه و پاداشی می‌نویسد. هرکس فرزندش را شادمان کند، خداوند، در روز قیامت، شادمانش می‌کند." (کافی، ج ۶، ص۴۸)
.
کودک و نوجوان، پیش و بیش از آنکه به خوراک و پوشاک نیازمند باشد، به «محبت» و «احترام» نیازمند است. محبت، خوراک جان است و کمبود آن سبب پژمردگی و افسردگی روان می‌شود. بسیاری از انحراف‌های اخلاقی و عقده‌های روانی و فرسودگی‌های عصبی، برآمده از نبود یا کمبود محبت و عزت نفس است.

هشدار

همان‌سان که انسان گرسنه و تشنه، می‌کوشد تا از هر راهی غذا و آب به چنگ آورد، آن کس نیز که تشنه محبت و احترام است می‌کوشد تا به هر وسیله و از ناحیه هرکس، این تشنگی را فرو‌نشاند، و ای بسا که در این راه، طعمه صیادان شیاد شود و به ورطه تباهی افتد.

بر پدر و مادر، فریضه است که جان و روان فرزند را سرشار از محبت کنند تا روح لطیف او، بالنده شود و استعدادهایش شکوفا گردند و به سر منزل رشد و کمال برسد.
حضرت موسی از خدای سبحان پرسید: «چه چیزی نزد تو محبوب‌تر است؟» خداوند فرمود: دوستی کودکان." (بحار، ج ۱۰۴، ص ۹۶)

استاد شهید مطهری، در این باره، سخنی حکیمانه دارد:
وجود زن باید از وجود مرد، عطوفت و احساسات بگیرد تا بتواند فرزندان را از سرچشمه عاطفه خود سیراب کند. مرد مانند کوهسار است و زن به منزله چشمه و فرزندان به منزله گل‌ها و گیاهان.چشمه باید باران کوهساران را دریافت و جذب کند تا بتواند آن را به صورت آب صاف و زلال بیرون ‌دهد و گل‌ها و گیاهان و سبزه‌ها را شاداب و خرم نماید. اگر باران به کوهستان نبارد، یا وضع کوهسار طوری باشد که چیزی جذب زمین نشود، چشمه، خشک و گل‌ها و گیاهان می‌میرند. پس همان طوری که رکن حیات دشت و صحرا، باران و بالاخص باران کوهستانی است، رکن حیات خانوادگی، احساسات و عواطف مرد نسبت به زن است. از این عواطف است که هم زندگی زن و هم زندگی فرزندان صفا و جلا و خرمی می‌گیرد.» (نطام حقوق زن در اسلام، صدرا، چاپ پنجم، ۳۲۶)

علی‌اکبر مظاهری


  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



نام نیکو

پیامبر اعظم - صلی الله علیه و آله - فرموده‌اند:
از جمله حقوق فرزند بر پدرش، سه تا است:
۱. بر او نام نیکو نهد؛
۲. به او نوشتن بیاموزد؛
۳. و آن‌گاه که بالغ‌شد او را همسر دهد.
(مستدرک‌الوسائل، ج ۲، باب ۶۰، ص ۶۲۵، حدیث ۳)

آدمی، به مقتضای فطرت و طبیعت، از نام‌زیبا و خوش‌معنا و خوش‌آوای خویش، مسرور می‌شود و هرگاه با آن نام خطاب‌ شود، مفتخر می‌گردد و به آن می‌بالد. و از نام نا‌زیبا و بد‌معنا و بد‌آوا می‌‌رنجد و احساس حقارت می‌کند.
نام آدمی، همدم همیشگی اوست؛ ازاین‌رو، باید که این همراه همیشگی انسان، خوش آهنگ و خوش معنا و زیبا باشد. لقب و نام خانوادگی نیز همین‌گونه است.
یکی از اسباب احساس سرفرازی و نیکبختی، نام نیکو است و یکی از علت‌های احساس سرافکندگی و حقارت، نام ناپسند است.

معیارهای اصلی انتخاب نام

۱. زیبایی، خوش‌آوایی و متانت؛
۲. خوش‌معنایی؛
۳. همنامی با اشخاص بافضیلت.
مراعات معیار ۱ و ۲، ضرورتی حتمی است، و رعایت معیار ۳، پسندیده و شایسته است.

سنت‌ پیامبر

امام صادق - علیه السلام - فرموده‌اند:
پیامبر خدا - صلی الله علیه و آله - چنین بود که نام‌های زشت مردمان و مکان‌ها را عوض می‌کرد.
(بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۱۲۷، حدیث ۴)

ما که امت این پیامبریم، باید که بر سیره او سیر کنیم و بر فرزندانمان نام نیکو نهیم و نام‌های نا‌نیکو را به نیکو بدل کنیم.

علی‌اکبر مظاهری

۸/تیر/۹۷



  • علی اکبر مظاهری
۱۶
تیر



دخترخانمی، که دوران عقد را می‌گذرانند، گفته و خواسته‌اند:

سلام و احترام... .
چند کتاب، متناسب با شرایط من که الآن عقدبسته هستم، درباره همسرداری و رابطه خوب با خانواده همسر و کتاب‌های روان‌شناسی و موفقیت و حتی موضوعات دیگری که می‌تواند مفید باشد، به من معرفی کنید؛ از تالیفات خودتان یا نویسندگان دیگر... .

پاسخ ما

سلام و تحیت.
آفرین به شما که در اندیشه خجسته‌سازی زندگی‌تان‌اید.

اینک کتاب‌ها:
۱. جوانان و دوران نامزدی. نوشته بنده. نشر پارسایان. قم.
۲. راهنمای نامزدی. نوشته آقای هراتیان. نشر ماوا.
۳. آداب عشق‌ورزی. نوشته بنده. نشر نورالزهرا. قم.
۴. همسرداری. نوشته آیت‌الله امینی. نشر بوستان کتاب. قم.
۵. فرهنگ خانواده. نوشته بنده. نشر نورالزهرا. قم.
۶. روان‌شناسی خانواده موفق. نوشته دکتر فیل. ترجمه آقای محمدمهدی شریعت‌باقری. نشر دانژه. تهران.

پس از خواندن این کتاب‌ها، یادآوری کنید تا کتاب‌های دیگری نیز معرفی کنیم.

الاهی خوشبخت باشید.

  • علی اکبر مظاهری
۰۶
تیر

 

صفورا، که برازندگی‌های موسی را در نخستین ملاقات دیده بود و هر روز شایستگی تازه‌ای از او می دید؛ زمینه چینی کرد و به گونه‌ای عفیفانه امّا زیرکانه این اندیشه را در ذهن پدر ایجاد کرد که او را به دامادی بگیرد.

 به گزارش مشرق، حجت‌الاسلام علی اکبر مظاهری اصفهانی، روانشناس و کارشناس خانواده در یادداشتی یادآور داستانی قرآنی درباره خواستگاری ماهرانه و حیامندانه صفورا (دختر حضرت شعیب) از حضرت موسی شد و به ذکر نکاتی در خصوص الگو قرار دادن صفورا برای اقتدا، نقش دختران و رسالت سایرین در ازدواج پرداخت.

متن یادداشت این مشاور مرکز مشاوره حوزه علمیه قم به شرح زیر است؛

داستان‌های قرآن، هم زیباست هم واقعی.  یکی از زیباترین این داستان‌ها حکایت حضرت موسی و دختران حضرت شعیب است. این داستان، که در سوره قصص از آیه 22 تا 28 آمده، از رمانتیک ترین حکایت‌های قرآنی است.

این داستان، با بیان آسان، چنین است:

موسی، در جوانی و قبل از پیامبر شدن، از دست فرعونیان، که قصد جانش را کرده بودند، گریخت و در بیابان‌ها و صحراها راه نوردید تا به شهر «مَدیَن»، که خارج از کشور و سلطنت فرعون بود، رسید. آنجا گروهی را دید که از آبگاهی (چاه، جویبار، چشمه سار، ...) آب برمی داشتند؛ برای گوسفندانشان و دیگر نیازهایشان. نزد آنان رفت و به تماشایشان ایستاد.

در کنار این گروه، دو دختر را دید که با فاصله‌ای ایستاده‌اند و گوسفندانشان را نگه داشته‌اند و در صف نوبت نیستند. نزدشان رفت و احوالشان را پرسید. گفتند:

پدرمان پیر است و توان کار ندارد. کس دیگری هم نداریم که برای آب دادن گوسفندان و برداشتن آب بیاید. ما برای اینکار آمده‌ایم. چون شلوغ است، این کنار ایستاده‌ایم تا چوپانان و دیگران آب بگیرند و بروند. آنگاه که خلوت شد، گوسفندانمان را آب دهیم و برای منزلمان آب برداریم.

موسی، که در سخن و رفتار ایشان حیا و عفّت یافت و مردی غیرتمند و نیرومند بود و می‌دید که دیگران که زورمندند، به این دختران جفا می‌کنند و به ایشان نوبت نمی‌دهند، پیش رفت و برای دختران آب گرفت و گوسفندانشان را آب داد و روانه منزلشان کرد. آنگاه خود به سایه سار درختی رفت و با خدا چنین نجوا کرد: «خدای من، من به آنچه برایم بفرستی نیازمندم؛ رَبِّ إنّی لِما أنزَلتَ إِلَیَّ مِن خَیرٍ فَقیر.

پدر دختران، حضرت  شعیب بود. چون دید دخترانش زودتر از روزهای دیگر به خانه باز گشتند، علت را جویا شد. دختران حکایت آن جوان را گفتند. شعیب گفت: «اورا نزد من آورید تا پاداشش دهم».

یکی از دختران، که نامش صفورا بود، در پی جوان برآمد. او را دید که در سایه سار درختی آسوده است. حیامندانه نزد او رفت؛ چنان حیامندانه که گویا بر زمین راه نمی‌رفت، بر حیا گام می‌زد و از رفتارش حیا می‌بارید: «تَمشی عَلَی استِحیاء؛ در حالتی که بر حیا گام می نهاد» و به جوان گفت: «پدرم شما را دعوت کرده که پاداشتان دهد».

جوان، که گویی دعایش را مستجاب یافته بود، همراه دختر نزد پدر دختران رفت. حضرت شعیب از جوان تشکر و پذیرایی کرد و از او خواست تا از خود و زندگی‌اش بگوید. جوان حکایت خویش را گفت. شعیب از او دلجویی کرد و بشارتش داد که دیگر از آزار آن قوم ستم پیشه نجات یافته است.

صفورا، که صلابت و امانت جوان را دیده بود، به پدر گفت: «باباجان، او را برای چوپانی و کارهای کشاورزی‌مان استخدام کن، که او جوانمردی است نیکو؛ هم نیرومند است، هم امین و پارسا.» حضرت شعیب به جوان پیشنهاد استخدام کرد، و جوان پذیرفت و نزدشان ماند.

صفورا، که برازندگی‌های موسی را در نخستین ملاقات دیده بود و هر روز شایستگی تازه‌ای از او می دید؛ و از سوی دیگر، خود در موقعیت ازدواج بود و طبیعی و فطری بود که می‌خواست به نیاز درونی‌اش پاسخ گوید و موسی را همسری لایق برای خود می‌دید، زمینه چینی کرد و به گونه‌ای عفیفانه امّا زیرکانه این اندیشه را در ذهن پدر ایجاد کرد که او را به دامادی بگیرد.

حضرت شعیب، با توجه به این‌که ظرفیت و قابلیت لازم را در جوان یافته بود، پیشنهاد ازدواج با دخترش را با او مطرح کرد. موسی که چنین خواسته‌ای را در دل داشت و نمی‌توانست به صراحت ابراز کند، پیشنهاد را پذیرفت. و چنین شد که هوشمندی‌های زیرکانه و البته حیامندانه صفورا نتیجه داد و این دو جوان ازدواج کردند.

الگویی قابل اقتدا

این حکایت قرآنی داستانی است درس آموز برای همگان، در همیشه روزگاران، و صفورا و کردار او در مواجهه با موسی و انتخاب او به همسری خویش و خواستگاری غیر مستقیم از او، الگویی است راهگشا برای همه دختران، در همیشه روزگاران، به ویژه در روزگار کنونی ما.

اینک، در جامعه ما، در برابر هر دختر مجرد در هر خانواده، پسری بی همسر در خانواده‌ای دیگر وجود دارد. حیف است که هر کدام، از وجود دیگری بی بهره باشد. خسارت است که هریک بی همسر بماند. افسوس دارد که هر کدام، در حسرت داشتن همسر و زندگی مشترک، دوران جوانی را به تلخی بگذراند.

نقش دختر و رسالت دیگران

نقش دختر در انتخاب همسر، نقشی است معقول و لازم. دختران باید این نقش خود را به عهده بگیرند و ماهرانه و البته حیامندانه، آن را ایفا کنند و خود را از این حق عاقلانه خویش محروم نکنند. یک مشاور دانا و توانا نیز می‌تواند ایشان را در این مسیر راهنمایی و یاری کند.

دیگران و همگان نیز در این عرصه، رسالتی انکار ناپذیر و خداپسند دارند و شایسته بلکه بایسته است که به ایفای رسالت خویش اقدام کنند و وظیفه دینی و انسانی شان را انجام دهند؛ هرکس به قدر توانایی و دانایی خویش. که اگر چنین شود، بخش بزرگی از این مسأله عظیم اجتماعی ما حل می‌شود و نتایج خجسته‌ای را ثمر می دهد، ان شاءالله.
  • علی اکبر مظاهری
۰۵
تیر

دیانت و اخلاق؛ دو معیار اصلی

پیامبر اعظم - صلی الله علیه و آله - فرموده‌اند:
«...إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ. إِلاّٰ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی اَلْأَرْضِ وَ فَسٰادٌ کَبِیرٌ»؛
هرگاه کسی به خواستگاری آمد که اخلاق و دیانت او نیکو بود، همسرش دهید (به گاه همسرگزینی، با آن کسی ازدواج کنید که دیانت و اخلاقش پسندیده باشد). اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین پدید‌می‌آید. (الکافی , ج 5 , ص 347)

دیانت، اخلاق، تربیت

حکیمی را گفتند: «از چه زمانی تربیت را آغاز کنیم؟» گفت: «از بیست سال پیش از تولّد. اگر به نتیجه مطلوب نرسیدید، معلوم می‌شود که باید زودتر آغاز می‌کردید.»

چگونگی گزینش همسر، پیش‌زمینه تربیت فرزند است. اگر این گزینه، آگاهانه و تدبیرمندانه باشد، محصول خجسته به‌بار می‌آید. و اگر همسرگزینی، ناآگاهانه و بی‌تدبیرانه باشد، محصول ناخجسته پدیدار می‌شود. ازدواج عاقلانه، سنگ زیرین حیات خانوادگی است، که اگر زیربنا استوار باشد، کانون خانواده استحکام می‌یابد و اگر استوار نباشد، بنای خانواده، لرزان می‌شود.
اگرچه، به‌گاه تحقیق علمی، موضوع تربیت را از موضوع ازدواج جدا می‌کنیم، اما به واقع، این دو موضوع، در قلمرو یک حوزه تحقیقی و علمی‌اند. جداانگاشتن تربیت و ازدواج، مانند جدا‌پنداشتن شاخه‌های درخت از ساقه و ریشه ‌آن است. در معارف دینی و علوم تربیتی و روانشناسی، این دو باهم‌اند.
در تبیین حقوق فرزند، می‌توان نخستین حق را انتخاب پدر و مادری شایسته برای او بیان کرد. ارجمندترین خدمت به فرزند، اعطای پدر و مادری نیکو به او است و هیچ موهبتی برای او ارجدارتر از این نیست. چنان‌که زیانبارترین صدمه به او، گزینش پدر و مادری ناشایست برای او است.

این سخن پیامبر اکرم را بنگرید:
«تَزَوَّجُوا فِی الحِجرِ الصَّالِحِ فَإنَّ العِرقَ دَسَّاسٌ»؛
در دامن و(مَأمَن) شایسته ازدواج کنید؛ که عِرق (خوی و ژن)، رونده و اثرگذارنده است. (مکارم الأخلاق)
دامنه این بحث، بسیار گسترده است. تفصیل آن را از کتاب «جوانان و انتخاب همسر» طلب کنید.

فرجام سخن

1. پیش از آوردن فرزند، باید در اندیشه تربیت او بود.
2. موثرترین کارافزار تربیت، انتخاب پدر مادر شایسته برای او است.
3. گزینش همسر، مقدمه و فراهم‌آورنده زمینه تربیت فرزند است.
4. موضوع انتخاب همسر و تربیت فرزند، توأمان‌اند.
5. درباره انتخاب همسر باید مطالعه گسترده کرد. در این باره، کتاب «جوانان و انتخاب همسر»، از نگارنده، می‌تواند راهگشا باشد؛ به ویژه فصل پنجم و ششم کتاب.

  • علی اکبر مظاهری
۰۲
تیر
کاری از خانم زهرا نصیری؛ نویسنده، روزنامه‌نگار، و آموزگار، برای روزنامه مردم نو. با کوتاه‌کردن از سوی کانال "از زبان مشاور".
ادامه مصاحبه:
این مشاور خانواده، درخصوص طرح ارائه‌شده به مجلس در رابطه با ازدواج بدون اذن پدر دختران، اظهار می‌کند: «با وجود اینکه نمی‌توان درباره طرحی که هنوز تبدیل به قانون نشده، اظهار نظر کرد، اما بحث اصلی این است که ازدواج موضوعی نیست که بتوان برای آن مرز تعیین کرد و مثلا گفت دختران بالای 28 سال با داشتن مدرک فوق‌لیسانس یا پنج سال سابقه بیمه می‌توانند بدون اذن پدر ازدواج کنند. این سه شرط ریشه در کجا دارد و بر چه اساسی تعیین شده است؟ ممکن است دختری این شرایط را داشته باشد، ولی هنوز در زمینه ازدواج قدرت تشخیص مصلحت خود را نداشته باشد و ممکن است دختری هیچ‌کدام از این شرایط را دارا نباشد، اما رشیده محسوب شود و نیازی به اذن پدر نداشته باشد. لذا تعیین سن معین قانونی برای ازدواج بدون اذن پدر، صحیح نیست.»
نویسنده کتاب «فرهنگ خانواده» به ضرورت حفظ روابط حسنه در میان والدین و فرزندان تاکید کرده و می‌گوید: «والدین باید احترام خودشان را نگه دارند و کاری نکنند که جوانان رو در روی آنان بایستند. گاهی اوقات پدر و مادر، خودشان باعث می‌شوند که فرزندشان نافرمانی کند. ما نیک‌خواهانه به والدین توصیه می‌کنیم که حرمت خود را حفظ کنید و جوانان را لجباز نکنید. کاری نکنید که فرزندتان به‌جای شما از دادگاه برای ازدواجش کسب تکلیف کند. به جوانان هم توصیه می‌کنیم که حرمت والدین را حفظ و و ایشان‌ را تکریم کنند؛ چراکه تکریم والدین از مسائل اساسی زندگی است.»
* روزنامه مردم نو، ۳۰/خرداد/۹۷
  • علی اکبر مظاهری
۰۲
تیر

کاری از خانم زهرا نصیری؛ نویسنده، روزنامه‌نگار، و آموزگار، برای روزنامه مردم نو. با کوتاه‌کردن از سوی کانال "از زبان مشاور".
اشاره: 
چندی پیش طرحی از سوی نمایندگان مجلس، مبنی‌بر ازدواج دختران، بدون نیاز به اذن پدر، تقدیم مجلس شد. دخترانی مشمول این طرح می‌شوند که سن آن‌ها بالای 28 سال باشد، مدرک تحصیلی فوق‌لیسانس یا پنج سال سابقه کار و بیمه داشته باشند. خبر ارائه این طرح به مجلس، بازخوردهای مختلف مثبت و منفی را از سوی مردم و نیز افراد کارشناس به‌دنبال داشت، به‌طوری که برخی مطرح‌شدن ‌این موضوع را، فارغ از اینکه تبدیل به قانون خواهد شد یا نه، قدمی مثبت در احقاق حقوق زنان دانسته و برخی دیگر جنبه‌های منفی را برای این طرح عنوان کرده‌اند. 
روزنامه مردم‌نو این موضوع را از ابعاد فقهی، حقوقی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده است که در این گزارش از نظرتان می‌گذرد.
به‌منظور بررسی موضوع در ابتدا با حمیده زرآبادی، نماینده مردم قزوین و عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی، به‌عنوان پیشنهاددهنده این طرح، ارتباط برقرار کردیم... .
 وی اظهار می‌کند: «در شرع ما مطرح شده است که اگر دختر رشیده باشد، برای ازدواج خود نیاز به اذن پدر ندارد، ولی شرایط رشیده بودن تبیین نشده است. هدف ما از ارائه این طرح آن بود که قانونی ایجاد شود تا این موضوع را تبیین کند. ضمن اینکه در حال‌حاضر هم دادگاه‌ها بر همین اساس درباره ازدواج دختران رای صادر می‌کنند، ولی چون سن و شرایط مشخصی تعیین نشده است، در این خصوص سلیقه‌ای عمل می‌شود.» ... .
زرآبادی در پاسخ به این سوال که سن 28 سال در این طرح، بر چه مبنایی تعیین ‌شده است، تصریح می‌کند: «طبق آمار، آستانه ورود دختران به تجرد قطعی 28 سالگی است، از این‌رو سن 28 سال برای این موضوع تعیین شده است.»
در این رابطه حجت‌الاسلام علی‌اکبر مظاهری، نویسنده و مشاور حوزه خانواده، نیز در گفت‌وگو با مردم‌نو، اظهار می‌کند: «شریعت اسلام برای مصلحت دختر و مجموعه خانواده، اذن پدر را برای ازدواج دختر لازم می‌داند، اما این موضوع شرایط خاص خود را دارد.»
وی ادامه می‌دهد: «براساس مبانی فقهی، اگر دختر از نظر سنی و بلوغ اجتماعی، رشیده باشد و خواستگار ‌کفو و همتا داشته باشد و پدر در این شرایط اجازه ازدواج ندهد، اذن او ساقط خواهد شد و در این صورت اجازه حاکم شرع جایگزین اذن پدر می‌شود.»
مظاهری ادامه می‌دهد: «گاهی لازم می‌شود که دختر شجاعانه برای ازدواج خود تصمیم بگیرد و اقدام کند. ما در این زمینه کتابی داریم به نام «دختران و انتخاب همسر». در این کتاب یکی از تجربه‌های مشاوره‌ام را با عنوان «طاهر و طاهره» بیان کرده‌ام. طاهر و طاهره، نام مستعار برای پسر و دختری بود که قصد ازدواج داشتند، ولی با مخالفت پدر دختر روبه‌رو شدند. در این جریان دختر رشیده بود و خواستگار خوبی داشت، اما پدر بدون دلیل منطقی مخالفت می‌کرد. اگرچه به‌عنوان مشاور، با خانواده‌ دختر صحبت کردم، اما پدر از نظر خود برنمی‌گشت. از طرفی حیف بود ازدواج این دختر رشیده و دانا که خواستگار مناسبی دارد و یکدیگر را پسندیده‌اند، سر نگیرد. ما پیگیری لازم را انجام دادیم تا این ازدواج صورت گرفت. در این جریان دختر به خاطر مخالفت پدرش بسیار پریشان بود و از طرفی می‌خواست حرمت پدر و مادرش هم حفظ شود. ما به او توصیه کردیم در عین اینکه حرمت پدر را نگه می‌دارد، نباید فرصت زندگی خود را از دست بدهد؛ چراکه قانون و شرع از ازدواج مناسب او حمایت می‌کند. 
از نظر اخلاقی باید دل پدر و مادر را به‌دست آورد، اما از نظر حقوقی و شرعی، این دختر، در آن شرایط، لازم نبود که پایبند اذن پدر باشد. در نهایت آن دو تصمیم قاطع برای ازدواج گرفتند و ازدوجشان با دلخوری پدر به انجام رسید. اما بعد، پدر هم رضایت داد و زندگی‌شان سامان گرفت. اکنون طاهر و طاهره زندگی بسیار زیبا و موفقی دارند، تا حدی که من در تجربه‌های مشاوره ازدواجی که تاکنون داشته‌ام، کمتر زوجی را سراغ دارم که اینقدر خوشبخت باشند. بنابراین اینطور نیست که هر دختر و در هر سنی نیاز به اذن پدر برای ازدواج داشته باشد.»
* روزنامه مردم نو، ۳۰/خرداد/۹۷
  • علی اکبر مظاهری
۰۱
تیر
پاسخ به سوال "شیفت چرخشی"
در این زمان و در جامعه اکنونی ما، نیز در همه عصرها و جامعه‌ها، مساله شیفت کاری وجود داشته و دارد و در آینده نیز خواهد بود. این مساله جزو ذات زندگی اجتماعی است.
بنابر مثال، این شغل‌ها و آدم‌ها را در نظر آوریم:
ارتش و دیگر نیروهای نظامی. نیروی انتظامی. آموزش و پرورش و دیگر نهادهای فرهنگی. بانک‌ها و دیگر اداره‌های مالی و اقتصادی. بازرگانی و دیگر نهادهای تجاری. ملوانان و کادر کشتی‌ها. خلبانان و نیروهای پروازها. همه این‌ها شیفت‌ کاری دارند.
 اگر بخواهیم مثال‌ها را ادامه دهیم، اغلب شغل‌های جامعه و بیشتر مردمان را شامل می‌شود که شیفت کاری و ماموریت‌های کوتاه و بلندمدت دارند. حتی در نهاد روحانیت و حوزه‌های علمیه نیز سفرهای تبلیغی و تدریسی، معمول است. نیز خود آن خانم محترمی که سوال اصلی را مطرح کرده‌اند، کارشان شیفت دارد!
در قدیم، سفرهای طولانی برای برای کثیری از مردمان بوده است؛ تاجران، ملوانان، جهادگران، کارگران شاغل در شهرها و کشورهای دیگر. اینان هنوز هم هستند.
تنها شغل‌هایی که شاید بتوانند شیفت کاری نداشته باشند، شغل‌های کاملا آزاد و خصوصی است. اگرچه آن‌ها نیز گهگاه به این موضوع گرفتار می‌شوند، به‌ویژه اگر شراکتی باشند.
اکنون که چنین است، چه باید کرد؟
اگر بخواهیم شیفت‌ها و ماموریت‌ها و مسافرت‌های کاری را از جامعه حذف کنیم، پایه‌هایی از جامعه می‌لنگد و چرخ‌هایی از نظام معیشتی مردمان، کند می‌شود. حتی بخش‌هایی از امور جامعه به تعطیلی می‌گراید. نیز اگر این مساله را در دایره ملاک‌ها و معیارهای انتخاب همسر درآوریم، مانعی ستبر بر سر راه ازدواج می‌شود. و آن‌گاه است که زندگی خانوادگی، سخت آسیب می‌خورد، بلکه نیم‌تعطیل می‌شود.
ازاین‌رو، باید تدبیری اندیشید که جوانان، در همین مسیر و بر بستر همین نظام اجتماعی، همسر انتخاب کنند و ازدواج نمایند و خانواده برپا سازند.
با پذیرش عاقلانه و صبورانه شرایط معمول و درست حاکم بر نظام اجتماع انسانی، همراه با بالابردن آستانه تحمل و پایین‌آوردن سطح توقع خویش، و با تربیت رشیدانه جوانانمان، به‌علاوه مدیریت همدلانه زندگی زن و شوهری، می‌توان این موضوع را سامان‌دهی کرد. به امید خدا.
  • علی اکبر مظاهری
۳۱
خرداد
اشاره
پس از انتشار پست "گلایه یک دختر"، در تاریخ ۲۵/خرداد/۹۷، در این کانال،  خانمی متدین و اندیشمند، که اکنون در اروپا زندگی می‌کنند، پاسخی دادند که می‌خوانیم:
سلام بر استاد بزرگوار.
به نظرم این دخترخانم گله‌مند، کمی احساسی به این موضوع نگاه کرده‌اند. 
چندی قبل جوانی می‌گفت: برای ازدواج کردن، بسیار مشکل دارم؛ کسی راندارم که فردی مناسب را به من معرفی کند و مادر و خواهری که به نیابت من پا پیش بگذارند. گاهی در خیابان به دختران عفیفه‌ای بر می‌خورم که مطابق با ملاک و خواسته‌های من برای ازدواج هستند، ولی از ترس برخورد بد آنان پس از گفتن درخواستم، از خیر پیشنهاد و صحبت کردن با آنان می‌گذرم. 
به نظر شما چه عیبی دارد اگر یک جوان، خیلی مودبانه، در خیابان از یک خانم محترم خواستگاری کند، آن هم جوانی که، مثل مورد فوق، چاره‌ای ندارد؟ا
  • علی اکبر مظاهری
۳۱
خرداد
مشاوره عقیدتی
پرسش
پرسیده‌اند:
وحی به چه صورت‌هایی بر پیغمبر خاتم‌ - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ - فرستاده‌ می‌شده است؟ آیا وحی به صورت رویا نیز بر ایشان نازل می‌شده؟
پاسخ
سخن در این مقوله، دامانی گسترده دارد. اکنون به اختصار تمام می‌گوییم:
ارسال وحی بر پیامبر خاتم و دیگر پیامبران، به گونه‌های گوناگون بوده است. برخی از آن گونه‌ها چنین است:
۱. سخن‌گفتن خداوند، بی‌واسطه، با ایشان.
۲. ارسال وحی، به‌ وسیله فرشته وحی.
۳. الهام معانی بر قلب و ذهن ایشان در بیداری.
۴. الهام معانی بر قلب و ذهن ایشان در خواب؛ رویای صادق.
و ... .
از دانه‌درشت‌ترین وحی‌های در خواب، فرمان قربانی‌کردن اسماعیل به حضرت ابراهیم در خواب است که در قرآن، به‌تفصیل، آمده است.
خداوند، درباره سخنانی که پیامبر در قالب وحی بیان کرده، فرموده است: 
"لاینطق عن‌الهوی. ان هو الا وحی یوحی؛  پیامبر، از سر هوس، سخن نمی‌گوید. آنچه می‌گوید، وحیی است که بر او وحی می‌شود. (نجم، ۳)
الاهی‌ که خداوند سبحان، قلبتان را بر ایمان، استوار بدارد.
  • علی اکبر مظاهری