وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۲۸ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

۳۰
فروردين

 

 

» نگرشی عادلانه

در ارزیابی همسر، باید همۀ اوصاف و خصلت‌های او را در نظر آورد.  نگریستن به کاستی‌ها و نادیده انگاشتن امتیازها و خوبی‌ها، خلاف انصاف و عدالت است.

مردی می‌گوید:

در مدّت سی سالی که با همسرم زندگی می‌کنم، غذایی را که درست می‌کند، به ذائقۀ من کم‌نمک و به ذائقۀ او خوب است. گهگاه با ملایمت و ملاطفت به او تذکّر می‌دهم، امّا او همچنان غذا را به میل و سلیقۀ خودش درست می‌کند. من این حقیقت را پذیرفته‌ام که او چنین است و جز این نیست. با خود می‌گویم: او آن همه خوبی دارد، بگذار این یک تفاوت سلیقه، بلکه تفاوت ذائقه را با من داشته باشد.

این مرد، عاقل است، زیرا:

  • علی اکبر مظاهری
۲۱
فروردين

 

 

 

»از زبان مشاور

 

منصوره دانشجوی گرافیک است. در درسش موفق است. در زبانکدة خصوصی، انگلیسی می‌خواند. کامپیوتر را خوب می‌شناسد و کار کردن با آن را نیکو می‌داند؛ در حدّ یک مهندس کامپیوتر. هنرهای دیگری نیز دارد و کارهای دیگری هم می‌کند. او دو سال است با منصور ازدواج کرده. میانشان شکراب است. برای حلّ مسأله‌شان به مشاوره آمدند.

  • علی اکبر مظاهری
۰۳
اسفند

 

 

 

» اعتدال در امر و نهی

امر و نهی، از ضرورت های تربیت است و بدون آن نمی‌شود کودک را تربیت کرد؛ امّا افراط در به کارگیری هر عامل تربیتی، نتیجه‌ سوء و معکوس می‌دهد. اگر امر و نهی‌های مکرّر، به طور دائم بر جان کودک و نوجوان ببارد، او را پریشان و عاصی می‌کند. کودک و نوجوانی که دائم در معرض: بکن، نکن! برو، نرو! بگو، نگو! بخور، نخور! قرار دارد، دیگر مجال ابتکار و خلاّقیت و فرصت اندیشیدن را نمی‌یابد و یک موجود طفیلی و پیرو بار می‌آید و این باور غلط در ضمیرش ریشه می‌دواند که: من نباید بیندیشم، من نباید تصمیم بگیریم، من فقط باید به هر چه دیگران می‌گویند و هر تصمیمی برایم می‌گیرند عمل کنم و خودم وظیفه‌ای و لیاقتی برای ابتکار و استقلال ندارم!

  • علی اکبر مظاهری
۲۲
بهمن

 

 

 

 

»حقوق، احکام، اخلاق

قانون شریعت این است که ازدواج، به خودی خود، مستحب مؤکد است، اما اگر آدمی، بر اثر تأخیر در ازدواج، به گناه بیفتد (یا آسیبی بخورد یا زیانی ببیند) ازدواج واجب می شود. نیز حکم دین و حقوق است که دوشیزگان با اجازه پدرشان ازدواج کنند.

گاهی میان این دو حکم شرعی و قانونی، تعارضی می افتد؛ به این گونه که ازدواج واجب می شود، اماپدر اجازه ازدواج به دخترش  نمی دهد. در این صورت، دستور دین برای گشودن این تعارض این است که اگر دختر رشیده شد و خواستگار کفؤ و مناسب برای او آمد و پدر اجازه ازدواج نداد، اجازه اش ساقط می شود.

اکنون این نمونه پندآموز را ببینید.

                                                           از زبان مشاور

طاهر و طاهره

طاهره تهرانی دختری بود 23 ساله. لیسانس داشت. دبیر بود. خواستگاران زیادی را، به سبب مخالفت های بیجای پدر و مادرش، ازسر گذرانده بود. تا این که به ستوه آمد. دید دارد سنش بالا می رود و اقبالش برای ازدواج کوتاه می شود. پدر و مادر نیز به هیچ صراطی مستقیم نمی شوند. این بود که با من تلفنی تماس گرفت و گفت: 

 « پدر و مادرم را دوست دارم. می خواهم احترامشان را نگه دارم. اما دارند بدبختم می کنند. همه خواستگارانم را، به بهانه هایی، رد می کنند. اما حالا خواستگاری دارم که همه چیزش خوب است. می خواهند این را هم رد کنند. کمکم کنید.» 

گفتم: از اوصاف و موقعیت این خواستگار جدید برایم یگویید.

گفت: « او هم فرهنگی است. همکاریم. آقای طاهر خراسانی. مدت هاست من را می شناخته و در نظر داشته و پسندیده. من هم

  • علی اکبر مظاهری
۰۵
دی

شهید مطهری

نمونه ای شکوهمند 

 

راز موفقیت بسیاری از بزرگان، مدیریت درست زمان است.

این نمونه شکوهمند را ببینید:

استاد شهید مطهری در عمر کوتاه خود آثار بسیاری را پدید آورد. آثار نوشتاری و گفتاری ایشان بی بدیل است. او به تنهایی یک آکادمی را بر دوش می کشید. کار ایشان منحصر در گفتار و نوشتار نبود، بلکه استادی پرکار در حوزه و دانشگاه بود. سیاستمداری ژرفنگر در عرصه سیاست بود. عبادت پیشه ای به حق رسیده بود. اکنون پس از سی و پنج سال از شهادت او آثارش میدان‌دار بی‌رقیب قلمرو اندیشه و معرفت است؛ آثار فکری، فلسفی، عقیدتی، سیاسی، اجتمایی ... .

با این همه، از کمبود وقت نمی‌نالید و حجم وسیع کارها کلافه‌اش نمی‌کرد. او بر کار و زمان، سیطره داشت، نه کار و زمان بر او. 

ایشان در ضمن نامه ای به مرحوم پدرش نوشته است:

«خدا را شکر می‌کنم که در زندگی محتاج نیستم. روزی کفاف دارم. به سلامتی و بهداشت خودم و فرزندانم می‌رسم. وظایف دینی خود را به لطف خدا انجام می‌دهم. به کار تحصیل و تربیت فرزندانم رسیدگی می‌کنم. من بر کار مسلطم نه کار بر من. [قابل توجه جناب صدرایی و مانند ایشان!] علی الظاهر در جریان زندگی مظالمی به گردنم نمی‌آید. نانی که می‌خورم نان کار و زحمت است. آبرو و احترامم محفوظ است.»[1]

تا پست دیگر. ان شاءالله.


[1] نامه های استاد مطهری، صفحه 101-100، انتشارات صدرا، چاپ چهارم، 1389

  • علی اکبر مظاهری
۰۷
آذر

مدیریت زمان 2

راهکارها

1. برنامه نویسی

برای شبانه روزمان برنامه‌ای دقیق بنویسیم. در ذهن داشتن برنامه، کافی نیست. آن را روی کاغذ بیاوریم. همه کارهایمان رابر 24 ساعت تقسیم کنیم و برای هر کار، زمانی«به اندازه» اختصاص دهیم.

نوشتن دقیق برنامه شبانه روز، از اصول اصلی مدیریت زمان است و در ظفرمندی آدمی تأثیری شایان دارد.

چه نیکو گفته اند:

توزیع الوقت توسیعه و تشتیت الوقت تفویته؛

مدیریت زمان و برنامه ریزی، بهره وری زمان را بیشتر می کند

و پراکنده کاری و بی برنامگی، سبب اتلاف وقت می شود.

«دور ریز»های اوقات، از زیان‌های بزرگ عمر بشر است.

تمثیل

جوی آبی را در نظر آورید که شکاف‌هایی دارد. بخشی‌هایی از آب این جوی، در میانه راه، تلف می‌شود و چه بسا آبی که به بوستان می‌رسد، نیمی از آبی باشد که از چشمه جوشیده است.

اکنون کانالی بی‌شکاف را به ذهن آورید که مسیر آن با مهندسی ماهرانه طراحی شده و آب را از کوتاهترین مسیر و در کوتاهترین زمان و با کمترین هدر روی، به بوستان می‌رساند.

روشن است که شادابی دو بوستانی که این دو جوی به آن ها آب می رسانند، بسیار متفاوت است.

شاید تکرار آن مثال قدیمی که «وقت از طلا گرانتر است، زیرا با وقت می‌توان طلا تحصیل کرد اما با طلا نمی‌شود زمان را خرید»، ملال آور باشد؛ از بس تکرار شده است، اما واقعیت اسفبار این است که ما در بذل طلا بخل می‌ورزیم، اما در هدر دادن زمان، سخاوتمندیم.

تمثیلی دیگر

کتابخانه‌ای را در نظر آورید که پنج هزار جلد کتاب دارد و کتاب‌هایش موضوع بندی و طبقه بندی نیستند و کتابدار ماهری ندارد. بخشی از اوقات خواننده در این کتابخانه هدر می‌رود. او خسته و سرگردان می‌شود و ثمره‌ای اندک نصیبش می‌شود و یا هیچ فایده‌ای نمی‌برد.

اکنون کتابخانه‌ای را به ذهن آورید که کتاب‌هایش به دقت موضوع بندی و طبقه بندی شده و کتابداری ماهر، آن را اداره می‌کند و همواره مهیای کتابرسانی به خوانندگان است. کتابخوانان این کتابخانه، در کوتاهترین زمان، بیشترین بهره را می‌گیرند و بی‌آن‌که خسته و کلافه شوند، به مقصود می‌رسند و انگیزه‌شان برای ادامه مطالعه، در اوقات بعد، افزون می‌شود.

نکته

در نوشتن برنامه، جایی برای اوقات فراغت نیز در نظر گیریم. برنامه را چندان فشرده نکنیم که کلافه شویم و از ادامه مسیر، دلسرد گردیم.

نکته دیگر

در برنامه نویسی، نیازمند تجدید نظر، دوباره نویسی، اصلاح، و ویرایش نیز هستیم.

اکنون قلم و کاغذ را برداریم و به ترسیم دقیق مسیر عبور پاره های عمرمان بنشینیم.

قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند

بس خجالت که از این حاصل ایام بریم

تا پست دیگر. ان شاءالله.

  • علی اکبر مظاهری
۲۴
آبان

مدیریت زمان

اشاره

برخی از یاران همراه، به ویژه جناب صدرایی، جناب اسماعیلی، و جناب رضایی فرموده‌اند درباره «مدیریت زمان» مطلب بنویسم و در وب بگذارم. چون ایشان برایم عزیزند و نیز مدیریت زمان از مهارت‌های ضروری در مسیر توفیقمندی است، بر آن شدم که اوامرشان را امتثال کنم، اما چون فضای مجازی، تحمل مطالب بلند را ندارد و از سویی، موضوع مدیریت زمان، گسترده دامان است و در یک پست کوتاه نمی‌توان حق آن را ادا کرد، بر آن شدم که موضوع را چند پاره کنم و هر پاره را در یک پست بگذارم. با دقت و حوصله، همراهی‌مان کنید.

مقدمه

این را همه می‌دانیم - و چون همه می‌دانیم، چندان توجهی به آن نداریم و از فرط ظهور، مخفی است - که همه بزرگان جهان که کارهای بزرگ کرده و می‌کنند، همین مقدار از وقت را در اختیار دارند که همگان دارند. سهم آنان از زمان، در شب و روز، همان 24 ساعتی است که عموم مردمان دارند، سهم برابر، نه بیش و نه کم. 

اما فرق آن نیکوبختان با دیگران در این است که آنان فرصت‌ها را مغتنم می‌شمارند و آن‌ها را نیکو مدیریت می‌کنند و به این سخن حکمت امیر حکیمان علیه السلام توجه دارند که:

 

الفرصه تمر مر السحاب فانتهزوا فرص الخیر[1]؛

فرصت ها چونان گذر ابر می گذرند. پس فرصت های نیکو را دریابید.

 

تا پست دیگر. ان شاءالله.

 


[1] نهج البلاغه. حکمت 21

  • علی اکبر مظاهری
۱۴
مهر

برخی از پدیده‌ها به ظاهر کوچک‌اند و به واقع بزرگ. برخی دیگر به ظاهر بزرگ‌اند و به واقع کوچک. دیدن پدیده‌ها همان‌گونه که هستند، دیده‌ای واقع‌بین می‌خواهد و تعامل مناسب با بزرگی و کوچکی آن‌ها، جان و روانی متعادل و عقلی سالم و تجربه‌هایی پخته می‌طلبد.

داشتن چنین بینش و عقل و تجربه، نعمت بزرگی است که هرکس دارا باشد حقّا که از بهرۀ عظیمی بهره‌مند است و هرکس آن‌ها را نداشته باشد یا کسب نکند از موهبت گرانسنگی بی‌نصیب مانده است.

 

ای خدا ما دیده خواهیم از تو بس

تا نپوشد بحر را خاشاک و خس

 

این موهبت، چندان عظیم است که پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله با آن جان سترگ و آن بینش ژرف‌نگر و آن عقل و اندیشۀ بلند، از خداوند به دعا می‌طلبید:

 

إلهی، أرِنِی الأشیاءَ کَما هِیَ؛

خدای من، پدیده‌ها را آن‌گونه که هستند به من بنمایان.

 

  • علی اکبر مظاهری