وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۱۴۱ مطلب با موضوع «مطالب دیگران» ثبت شده است

۲۲
تیر

برگی از «شیخ بی‌خانقاه»

در خانه عمه‌ام، همه چشم‌ها به سمت حاج‌آخوند بود که حرفی بزند. دو زانو نشسته بود. 

گفت: در بندر، وقتی کشتی لنگر داشته باشد، توفان هم که بشود، کشتی باقی و بر جای می‌ماند. البته کژ و مژ می‌شود، اما توفان که آرام گرفت، کشتی آرام و قرار پیدا می‌کند.
این مصیبت‌ها، مثل سوختن پسرمان "قربان"، مثل توفان است. لنگری که توجه و تعادل ما را حفظ می‌کند، توکل به خداوند و توسل به اهل بیت است.
انسان متوکل و دارای روح طمانینه، در مصیبت‌ها صبور است و در شادی‌ها اندازه نگاه می‌دارد و دچار غرور نمی‌شود.
کاش من هم می‌توانستم جلوه‌ای از این آیه سوره حدید را در زندگی‌ام شاهد باشم:
"لا تاسَوا عَلیَ مَا فَاتَکُم وَ لَا تَفرَحُوا بِمَا آتَاکُم"؛ از چیزی که از دست می‌دهیم، نبایست دچار نومیدی و حسرت شویم و برای آن چه هم که به دست می‌آوریم، نبایست شادی [غافلانه] کنیم.
باباطاهر به همین معنا توجه داشته است:
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
"قربانِ" شما، با آن صفا و معصومیتی که داشت، در بهشت خداوند است. دعاگوی شما است.

شیخ‌ بی‌خانقاه

۹۹/۴/۲۲

  • علی اکبر مظاهری
۱۲
تیر

اخلاقم آرزوست...

🔸پای درس علامه جعفری

علامه محمدتقی جعفری، پس از پایان کلاس درس مثنوی مولوی، گفت:

من خیلی فکر کردم و به این جمع‌بندی رسیده‌ام که رسالت همهٔ پیغمبران در یک عبارت خلاصه می‌شود، و آن «کوک چهارم» است.

شاگردان پرسیدند: کوک چهارم چیست؟

‏استاد با آن لهجهٔ شیرین تبریزی، گفت:
یک شخصی کفش‌هایش را برای تعمیر نزد کفاشی می‌برد. کفاش با نگاهی به کفش، می‌گوید: این کفش سه کوک می‌خواهد و هر کوک ده تومان می‌شود. خرج تعمیر کفش می‌شود سی تومان.
مشتری هم قبول می‌کند. پول را می‌دهد و می‌رود ‏تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیرشده بشود.
کفاش دست به کار می‌شود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت، کوک سوم و تمام.
اما با یک نگاه عمیق درمی‌یابد اگرچه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر می‌شود و کفش، کفش‌تر خواهد شد.
‏از یک سو، قرار مالی را گذاشته و نمی‌شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر، دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند.
او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعده‌ٔ توافق، مانده است.
یک دوراهی ساده که هیچ‌کدام خلاف عقل نیست.
‏اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده، اما اگر بزند، به رسالت هزار پیامبر تعظیم خواهد کرد.
اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق و قانون راه رفته، اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خواهد کرد.

دنیا پر از فرصت کوک چهارم است و ما کفاش‌های دودل.

برایتان دعا می‌کنم که در این دنیای فانی، همیشه و هر لحظه با نگاهتان، با کلامتان، و با قدم‌هایتان، با مهرورزی و از سر وجدان، کوک چهارم را برای دیگران بزنید. شما هم برای ما دعا کنید که کوک چهارم را بزنیم.

دنیایی سراسر خیر و نیکی خواهیم داشت اگر با هم مهربان باشیم.

۹۹/۴/۱۲

  • علی اکبر مظاهری
۰۸
تیر

روش درست برندهه شدن

دو نفری که در این عکس می‌بینید، ایوان فرناندز، دوندهٔ اهل اسپانیا و آبل موتای دونده اهل کنیا هستند (هشت سال پیش).
دوندهٔ سیاه‌پوست کنیایی، آبل موتای، نفر اول است و تا خط پایان ده متر فاصله دارد که با خیال اینکه از خط پایان عبور کرده، سرعتش را کم می‌کند.
ایوان فرناندز، دوندهٔ سفیدپوست اسپانیایی که نفر دوم و پشت‌سر او بوده متوجه اشتباهش می‌شود. ابتدا به او اشاره می‌کند که خط پایان آنجاست! وقتی می‌بیند که متوجه زبان او نمی‌شود، حریف را هل می‌دهد و پشت‌سر او می‌دود. موتای سیاه‌پوست به‌عنوان نفر اول از خط پایان عبور می‌کند و فرناندز دوم می‌شود.
همهٔ این‌ها در چند ثانیه اتفاق می‌افتد.
خبرنگار از فرناندز می‌پرسد: «برای چه این کار را کردی؟»
او پاسخ می‌دهد: «رؤیای من این است که روزی همهٔ ما اینچنین زندگی اجتماعی‌ای داشته باشیم.»
خبرنگار قانع نمی‌شود: «ولی چرا اجازه دادی دوندهٔ کنیایی اول شود؟»
ایوان می‌گوید: «من که اجازه ندادم! او خودش داشت اول می‌شد.»
خبرنگار اصرار می‌کند: «اما تو می‌توانستی اول شوی.»
ایوان نگاهی به او می‌اندازد و می‌گوید: «درست است؛ اما حاصل آن پیروزی چه بود؟ آن مدال چه افتخاری برای من داشت؟ مادرم چه فکری در مورد من می‌کرد؟»

🔸جایی دیدم که نوشته بود: «روش«ها و ابزارهای درستِ برنده‌شدن را به بچه‌هایمان بیاموزیم.»
جا دارد که به هنر مادر ایوان فکر کرد و به رؤیایی که در وجود فرزندش پرورانده و به رابطهٔ عمیقی که با او ساخته اندیشید.

برگرفته از کانال «جلال و بی‌بی خانم» در ایتا

  • علی اکبر مظاهری
۰۶
تیر

شما انسان شاد و آرامی هستید؟

پارسال در جایی خواندم که فنلاند، شادترین کشور دنیاست. قبل از آن، از دوستی که مدتی در فنلاند اقامت داشت، شنیده بودم که در دو یا سه ماه اقامتشان، تنها ۳ بار صدای بوق اتومبیل شنیدند.

ارتباطش واضح است، نه؟! رابطه شادی و مراعات آرامش را می‌گویم.
و بعد در یک کانال آموزشی خواندم که در نظام آموزشی فنلاند، برای کودکان ١٥-٩ سال، این مهارت‌ها آموزش داده می‌شود:

١. مهارت درست لباس‌پوشیدن.
٢. مهارت درست راه‌رفتن.
٣. مهارت خوب حرف‌زدن.
٤. مهارت حرف خوب‌زدن.
٥. مهارت منظم‌بودن.
٦. مهارت شعرخواندن.
٧. مهارت نقاشی‌کردن.
٨. مهارت نوشتن.
٩. مهارت ترانه و دکلمه‌خواندن.
١٠. مهارت بهداشت.
١١. مهارت تیمی‌عمل‌کردن.
١٢. مهارت درست انتقادکردن.
١٣. مهارت و تمرین شجاعت.
١٤. مهارت تشخیص درست از نادرست.
١٥. مهارت درست غذاخوردن.
١٦. مهارت گره‌زدن.
١٧. مهارت کار با قیچی و برش‌زدن.
١٨. مهارت سعی در خوش‌خط بودن.
١٩. مهارت شستن اشیا.
٢٠. مهارت مطالعه.
٢١. مهارت تقسیم زمان در امور.
٢٢. مهارت کنترل خشم.
٢٣. مهارت تحمل حرف مخالف.
٢٤. مهارت پژوهش و تحقیق.
٢٥. مهارت تشخیص دوست خوب.
٢٦. مهارت بازی‌کردن.
٢٧. مهارت غذا‌پختن.
٢٨. مهارت کار با سوزن.
٢٩. مهارت تشکر و سپاسگزاری‌کردن.
٣٠. مهارت خوب توجه‌کردن.
٣١. مهارت فکرکردن.
۳۲. مهارت...

٦٠. مهارت‌های اضافه‌ای که شما لازم می‌دانید.

و مهارت‌های بسیار دیگر.

به نظرم رسید که حتما باید این کشور، کشور شادی باشد.

نویسنده: خانم مهندس فاطمه کوثر

  • علی اکبر مظاهری
۲۸
خرداد

آتشی که خانهٔ مظهر صداقت را سوخت

«آتش، در، خانه، کوچه، مظلومیت و...» این‌ها کلماتی آشنا و جگرسوز برای شیعیان است که از ابتدای مقابلهٔ حق و باطل رقم خورد.
پرچم‌های سیاه بالارفته در سطح شهر، این بار به نام بنیان‌گذار مذهب شیعه پیوند خورده و نام امام صادق علیه‌السلام را در دل خود جا داده است.
اگرچه تاریخ گواه است که این امام معصوم نیز بسان پدر بزرگوارشان مسموم زهر جفا شد، اما شاید یکی از دردناک‌ترین وقایعی که تاریخ زندگی این امام معصوم، در خود به ثبت رسانده، ظلمی به رنگ آتش بود... . آتشی که می‌شد همهٔ تاریخ اسلام را در شعله‌های آن به نظاره نشست؛ از درٔ سوختهٔ خانهٔ دختر پیامبر تا خیمه‌های سوختهٔ نوادگان پیامبر در دشت کربلا... آتشی که زبانه‌هایش از آتشِ گرفته بر درِ خانهٔ حضرت مادر، شعله گرفت. به یقین اگر بعد از رحلت پیامبر صلی‌ا... علیه و آله دست جفا خانهٔ عصمت را به آتش نمی‌کشید، شعله‌های ظلم نه دشت کربلا را درمی‌نوردید و نه به درِ خانهٔ صادق آل محمد علیه‌السلام می‌رسید.

  • علی اکبر مظاهری
۲۳
خرداد

حق عورت

بند9

گزیدهٔ رسالهٔ حقوق امام سجاد علیه‌السلام

«وَ أَمّا حَقّ فَرْجِکَ فَحِفْظُهُ مِمّا لَا یَحِلّ لَکَ وَ الِاسْتِعَانَةُ عَلَیْهِ بِغَضّ الْبَصَرِ فَإِنّهُ مِنْ أَعْوَنِ الْأَعْوَانِ وَ کَثْرَةِ ذِکْرِ الْمَوْتِ وَ التّهَدّدِ لِنَفْسِکَ بِاللّهِ وَ التّخْوِیفِ لَهَا بِهِ وَ بِاللّهِ الْعِصْمَةُ وَ التّأْیِیدُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوّةَ إِلّا بِه‏؛ اما حق عورت عبارت است از حفظ آن از حرام و برای آن‌که بتوانی از حـرام حفظش کنی، چشمت را از حرام برگردان که چشم بسیار کمک‌کننده است و همچنین زیاد به یاد مرگ باش و خودت را تهدید به عذاب خداوند کن و از خدا بترسان و دسـت نیاز به‌سوی خالق بی‌نیاز بلند کن و از او کمک بخواه؛ زیراکه حول و قوه‌‌ای نیست مگر از سوی خداوند.»

  • علی اکبر مظاهری
۱۷
خرداد

موی سپید

به آینه می‌نگرم. گویی در میان آن، گذشته‌ٔ خود را می‌بینم؛ جوان بودم و پر از شور و حرارت و زیباییِ مثال‌زدنی.
هر وقت به آینه نگاه می‌کردم، محو نقاشی قشنگ خدا می‌شدم؛ فتبارک الله! مگر زیباتر از این هم می‌شود؟!
خواستگاران بی‌شماری داشتم؛ هر یک از دیگری بهتر و با موقعیت‌های خوب. نمی‌گویم بی‌عیب بودند، که خود نیز بی‌عیب، روزگار نگذرانده‌ام.
بهانه‌ٔ همیشگی‌ام پیشرفت بود. به افق‌های دور می‌اندیشیدم و منتظر مرد رؤیا‌های خود بودم و دلخوش به این‌که آن مرد، با سانتافه‌ٔ سفید بیاید.
سپری‌شدن ایام با تعداد خواستگارانم رابطه‌ٔ معکوس داشت و با معیارهای من رابطه‌ٔ مستقیم. فاصله‌ٔ معیارهای من با خواستگاران گویی حدش هر روز بیشتر به‌سمت بی‌نهایت میل می‌کرد و من با مرد رؤیاهایم گویی دو خط موازی بودیم که حتی قوانین فیزیک هم باعث نمی‌شد ما در بی‌نهایت به‌ هم برسیم.
روزهای سپیدی بود. یاد سپیدی آن ایام که می‌افتم، موهای سپیدم خودنمایی می‌کنند و گویی می‌خواهند خودشان را به رخ روزهای سیاهم بکشند. آن روزها سپیدی ایام، فخرفروشی می‌کرد و اکنون سپیدی مو!
من مانده‌ام و تنهایی و چروکِ روی صورت و موی سپید و آینده‌ای که باید تنها و خسته طی کنم، بی‌آن‌‌که پایی برای رفتن داشته باشم و یا همسفری که خستگی راه را برایم کم کند.
من مانده‌ام و شعری که مدام در ذهنم طنین‌انداز است: ای وای ز تنهاییِ بسیار و دگر هیچ...

✍️نویسنده: روشنک هادی
۹۹/۳/۱۷

  • علی اکبر مظاهری
۲۰
ارديبهشت

حقا که خِرَد به قبضهٔ شمشیرت بوسه می‌زند!

امام علی ع

ای منعمان خوان رحمت خداوندی! امشب شب قدر است؛ همان شبی که در سورهٔ قدر، ارزش آن، بیش از هزار ماه بیان شده است. ماه رمضان چون نگینی در میان ماه‌های سال می‌درخشد و شب‌ قدر نور پرفروغ این شب‌های روشن است. شبی که در میان چند شب پنهان شده تا شاید قدرش بدانند؛ شبی که در آن، دعاها به وصال اجابت می‌رسند و معاصی به آمرزش نزدیک‌ترند و مؤمنان به رحمت حضرت دوست امیدوارتر. همان شبی که ارزش و عظمتش تمام شب‌ها و روزها را درنوردیده و سرنوشت آدمی در آن رقم می‌خورد! شبی که نامهٔ اعمال به‌دست حضرت صاحب است؛ تا چه کسی سپیدروی و چه کسی شرمسار باشد.
این شب‌ها که دریایی از نور و رحمت است، رازی بزرگ در دل دارد و با نام بزرگمردی چون علی علیه‌السلام پیوند خورده است. شاید بی‌حکمت نیست که شب قدر در میان چند شب پنهان شده و هرکدام از این شب‌ها را با احوال وصال علی علیه‌السلام به محبوب پیوندیست.

مولای همیشه مولا! بزرگی این شب‌ها با بزرگی مظلومیت تو پیوند دیرینه دارد. سخن گفتن از تو و عظمت تو برای چون منی، بسان توهمی است که پروانه‌ای از جهان هستی در سر می‌پروراند. تو همانی که عظمتت از آسمان‌ها سر برآورده، اما در کنار تنور پیرزنی جای گرفتی و مرهم دردهایش شدی، تو ستارهٔ درخشان نیمه‌شب‌های کوفه بودی تا یتیمی در تاریکی تنهایی و فقر سرگردان نماند.

  • علی اکبر مظاهری
۲۰
ارديبهشت

اگر کریم تویی، سائلی نمی‌ماند...

به فرخندگی میلاد کریم اهل‌بیت، امام حسن مجتبی، علیه‌السلام.

امام حسن ع

ای آنکه کرامت اهل‌بیت در وجود بابرکتت متجلی شده و کریم اهل‌بیت نام گرفته‌ای! هر فضیلتی را شأنیتی است و کرامت و بخشش با نام تو پیوند ناگسستنی یافته و از تو آبرو گرفته است.
هرچه کوچه پس کوچه‌‌های شهر را نگریستم، آن یاد و اثری که گوشه‌ای از حقیقت بی‌مانند تو را نشان دهد نیافتم. در میان برگ‌‌های کتاب‌ها به‌دنبال اثر اصیلی که گوشه‌ای از عظمتت را تحریر کرده باشد، پرسه زدم، اما آنچنان که باید چیزی نیافتم و البته گاه به گزافه‌‌هایی برخوردم که قلبم را به درد آورد.
مولای مهربان! گرچه قصور قلم‌ها در حق تو نابخشودنی است، اما بر ما مگیر؛ چراکه عظمتت در فهم هیچ نگارند‌ه‌ای نمی‌گنجد و هیچ جوهری یارای ثبت آن‌را ندارد... .
ای مهربان! دل‌‌های کویری ما را به باران کرامتت سیراب کن و از عجز قلم‌‌هایمان درگذر؛ چراکه شکوه از وجود توست و قصور از قلم‌‌های ما، اما دل به دری که همیشه از کرم باز است، امید دارد و همچون سائلی است که جایی جز درگه شما را نمی‌شناسد.
اگر کریم تویی، سائلی نمی‌ماند... .
پسر حضرت دریا دل ما را دریاب
ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران

بخشی‌هایی از نوشتهٔ خانم زهرا نصیری در روزنامه_مردم‌نو
نیمهٔ رمضان‌الکریم. اردیبهشت ۹۹

  • علی اکبر مظاهری
۱۵
ارديبهشت

کوچک‌های بزرگ!

زندگی متأهلی

در زندگی مشترک، مشکلات و اختلافات کوچکی دیده می‌شود، مشابه مهمان کوچک دنیا، ویروس کرونا. این ویروس کوچک می‌تواند طی چند روز یک انسان قوی را از نفس بیندازد.

این مشکلات به‌ظاهر کوچک و بی‌اهمیت را نباید دست‌کم گرفت، بلکه باید هرچه سریع‌تر به‌دنبال درمان و رفع آن رفت. به تعبیر دیگر مشکلات زندگی مانند جدول حروف است. برای حل آن ابتدا باید سراغ مشکلات کوچک‌تر رفت، مشکلات بزرگ خودبه‌خود رفع خواهد شد.

با یکدیگر صحبت کنید

یکی از آفاتی که در زندگی امروزه شاهد آن هستیم، صحبت نکردن همسران با یکدیگر و دوری روحی و عاطفی بین آنهاست. همسران باید موضوعی را برای صحبت با یکدیگر انتخاب کنند که مورد علاقهٔ هر دو طرف است. در این حالت، زن و شوهر می‌توانند ساعت‌ها با هم صحبت کنند و از هم‌نشینی لذت ببرند.

  • علی اکبر مظاهری