وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com
وبسایت علی اکبر مظاهری

mazaheriesfahani@gmail.com

مشاور و مدرس حوزه و دانشگاه

کانال تلگرام از زبان مشاور
جهت دیدن کانال تلگرام "از زبان مشاور" روی عکس کلیک کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
بایگانی

۴۱ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

۱۲
آذر

عرفان ناب (۲۳)

نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

یادکردی دوسویه

خداوند به آدمی می‌فرماید:

یَابنَ آدَمَ!
۱. اُذکُرنی تَذَلُّلاً، أَذکُرکَ تَفضُّلاً.
۲. اُذکُرنی بِمُجاهَدَةِ، أَذکُرکَ بِمُشاهَدَةٍ.
۳. اُذکُرنی فی فَوقِ الأَرضِ، أَذکُرکَ تَحتَ الأَرضِ.
۴. اُذکُرنی فی النعمة والصحة، أذکرک فی الشدة والوحدة.
۵. اُذکُرنی بِالطّاعَةِ، أَذکُرکَ بِالمَغفِرَةِ.
۶. اُذکُرنی فِی الصِّحَّةِ وَالغِناءِ، أَذکُرکَ فِی الفَقرِ وَالعَناءِ.
۷. اُذکُرنی بِالصِّدقِ وَالصَّفاءِ، أَذکُرکَ بِالمَلَإِ الأَعلى.
۸. اُذکُرنی بِالإِحسانِ إلَى الفُقَراءِ، أَذکُرکَ بِالجَنَّةِ المَأوی.
۹. اُذکُرنی باِلعُبُودیَّةِ، أَذکُرکَ بِالرُّبُوبیَّةِ.
۱۰. اُذکُرنی بِالتَّضَرُّعِ، أَذکُرکَ بِالتَّکَرُّمِ.
۱۱. اُذکُرنی بِالتَّلَفُّظِ، أَذکُرکَ بِالتَّلَطُّفِ.
١٢. اُذکُرنی بِتَرکِ الدُّنیا، أَذکُرکَ بِنَعیمِ البَقاءِ.
۱۳. اُذکُرنی فِی الشِّدَّةِ الهالِکَةِ، أَذکُرکَ بِالنَّجاةِ الکامِلَةِ. ۱

ای فرزند آدم!
١. خاضعانه یادم کن، بزرگوارانه یادت می‌کنم.
۲. مجاهدانه یادم کن، آشکارا و با مشاهده یادت می‌کنم.
٣. روی زمین یادم کن، زیر زمین (در قبر) یادت می‌کنم.
۴. با نعمت و سلامت یادم کن، در سختی و تنهایی یادت می‌کنم.
۵. با طاعت یادم کن، با مغفرت یادت می‌کنم.
۶. در سلامت و ثروت یادم کن، در فقر و تنگنا یادت می‌کنم.
۷. با صدق و صفا یادم کن، در ملکوت أَعلی یادت می‌کنم.
۸ با احسان به بینوایان یادم کن، در آرامشگاه بهشت جاودان یادت می‌کنم.
۹. به بندگی یادم کن، به پروردگاری یادت می‌کنم.
۱۰. با تضرّع و خشوع یادم کن، با کرامت و تجلیل یادت می‌کنم.
۱۱. ثناگویانه یادم کن، مهربانانه یادت می‌کنم.
۱۲. با وانهادن دنیا یادم کن، با نعمت‌های جاودان یادت می‌کنم.
۱۳. در تنگناهای هلاکت‌بار یادم کن، با حیات کامل و زندگی پایدار یادت می‌کنم.

رازگویی و لطف‌شنوی

از ارجمندترین الطاف الاهی به ما آدمیان، فراخواندنمان به سخن‌گفتن با خداوند است و اذن‌دادنمان به گفتگویی رویاروی با او و گشودن راز دل در محضرش و بیان خواسته‌هایمان در پیشگاه کبریایی‌اش. و همچنین، نویددادنمان به شنودن رازهایمان و برآوردن خواستهایمان و اجابت دعاهایمان.

به فرمودهٔ امام عارفان و ذاکران، حضرت سجّاد(ع):
«الهی! ... مِن أَعظَمِ النِّعَمِ عَلَینا، جَریانُ ذِکرِکَ عَلى أَلسِنَتِنا وَ إِذنُکَ لَنا بِدُعائِکَ وَ تَنزیهِکَ وَ تَسبیحِکَ.» ۲
خدای من! ... از عظیم‌ترین نعمت‌ها بر ما، جاری‌شدن ذکر تو است بر زبان‌هایمان؛ و اذن و رخصتی است که به ما داده‌ای تا تو را بخوانیم و دعا کنیم و تنزیهت کنیم و تسبیحت گوییم.

ورود در این گفت‌وشنود «دوسویه» و بی‌واسطه و سپاس این نعمت و صمیمی با خداوند، استوارترین پشتوانهٔ آدمی در زندگی پرتلاطم این جهان است. گشودن پنجرهٔ آسمان به روی آدمیان، به دست پرمهر خدای رحمان و دادن رخصت برای نگریستن به آفاق کران‌ناپدید جهان ملکوتیان و شنیدن صدای لطیف بال‌های فرشتگان و نهادن جان در مسیر وزش نسیم‌های الطاف روح‌افزای خدای سبحان و سرودن نغمه‌های عابدانه و عاشقانه به درگاه او و بازشنودن نجواهای پروردگار مهربان، موهبتی است بی‌بدیل که حیات مردمان در این خاکدان طبیعت را تفسیر می‌کند و بدان معنا می‌بخشد.

پنجرهٔ رحمت

سپاس این نعمت و موهبت، آن است که این «پنجرهٔ رحمت» را همچنان گشوده بداریم و آن رابطهٔ مبارک را پیوسته، استوار داریم و به ناتوانی خویش از سپاسگزاری خداوند بر این نعمت، اعتراف کنیم و خاضعانه بگوییم: خداوندا! هرچه هست، از آن تو است و این توفیق عبادت و نیایش هم از الطاف تو است.

هم دعا از تو، اجابت هم ز تو
ایمنی از تو، مهابت هم ز تو

و ملتمسانه از او بخواهیم که این باب را به رویمان گشوده بدارد و سعادت هم‌سخنی‌ با خویش را هرگز از ما نگیرد و این عیش مبارکِ هم‌نشینی با خود را هرگز از ما دریغ ندارد.

ای خدا این وصل هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن

۲۷ آبان ۱۴۰۱

۱. کلمةالله، صفحه ۴۷۷.
۲. مناجات الذاکرین/ مناجات سیزدهم از مناجات خمس عشر.

🌍 zil.ink/mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری
۱۲
آذر

عرفان ناب (۲۲)

نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

دعوت و اجابت

خداوند سبحان به آدمی می‌فرماید:

یَابنَ آدَمَ!
۱. اُذکُرُونی أَستَجِب لَکُم.
٢. اُدعُونی بِلاغَفلَةٍ، أَستَجِب لَکُمَ بِلامُهلَةٍ.
۳. اُدعُونی بِالقُلُوبِ الخالیَةِ، أَستَجِب لَکُم بِالدَّرَجاتِ العالیَةِ.
۴. اُدعُونی بِالِإخلاصِ وَالتَّقوى، أَستَجِب لَکُم بِالجَنَّةِ المَأوى.
۵. اُدعُونی بِالخَوفِ وَ الرَّجاءِ، أَجعَل لَکُم مِن کُلِّ أَمرٍ فَرَجاً و مَخرَجاً.
۶. اُدعَونی بِالأَسماءِ العُلیا، أَستَجِب لَکُم بِبُلُوغِ المَطالِبِ الأَسناءِ.
۷. اُدعُونی فی دارِ الخَرابِ وَالفَناءِ، أَستَجِب لَکُم فی دارِ الثَّوابِ وُالبَقاءِ. ۱

ای فرزندان آدم!
۱. مرا یاد کنید، تا پاسختان گویم.
۲. مرا، بدون غفلت، بخوانید تا دعایتان را، بدون تأخیر و مهلت، اجابت کنم.
۳. مرا با قلب‌های خالی (از شرک و آلودگی) بخوانید، تا شما را با درجات و مقام‌های عالی اجابت کنم.
۴. مرا از سر اخلاص و تقوا بخوانید، تا به بهشت جاودان پاسختان گویم.
۵. مرا با بیم و امید بخوانید، تا در همه امور برایتان توفیق و گشایش قرار دهم.
۶. مرا با نام‌های بلندمرتبه‌ام بخوانید، تا شمایان را با وصول به خواسته‌های ارجمند پاسخ گویم.
۷. مرا در این وادی خراب و فناپذیر بخوانید، تا شما را در سرای پاداش و جاویدِ آخرت پاسخ گویم.

نیاز حتمی انسان

از نیازهای حتمی ما آدمیان، بلکه لازم‌ترین و عالی‌ترین نیازمان، «نیایش» است؛ مناجات با خداوند، پیوند با پروردگار، گشودن گرهٔ دل و افشای رازهای نهان و ابراز نیاز در برابر آن مولای بنده نواز، افکندن خویشتن در دامان پر مهر آفریدگار مهربان‌تر از مادر، نجوای محرمانه با آن وجود رازدار و رازدان، تضرّع خاشعانه و طلب خاضعانهٔ حوائج خویش از آن ذات اقدس... و آن‌گاه از لطف بی‌انتهای او بهره‌مند شدن و از جذبه‌های پرفیض و خلسه‌آور و سبکبارکنندهٔ لقای محبوب، سرشار گشتن و جامی از شهد حیاتبخش وصال یار نوشیدن، و پر و بال جان را از آلودگی‌ها و غبارها تکاندن، و جان‌آسوده و سبکبال، بال در بال ملائک، از تنگنای خاکستان جهان مادّی، پرکشیدن و بی‌کرانه‌ها را در نوردیدن... و به سرمنزل مقصود رسیدن!

«مرغ روح، در حال نیایش، از تنگنای قفس تن رها گشته؛ پر و بالی در بی‌نهایت می‌گشاید. اگر این پرواز، صحیح بوده باشد، دیگر برای روح، برگشتن و محبوس شدن در همین قفس خاکی، امکان پذیر نخواهد بود؛ زیرا پس از چنین پروازی، کالبد خاکی او همچون رصدگاهی است که به سوی بی‌نهایت نصب شده و دیده از نظاره به آن بی‌نهایت نخواهد پوشید.» ۲

دعا و نیایش و مناجات، شکل‌های گوناگون دارد؛ هم از راز و نیاز عاشق و عابد، سخن می‌رود، هم از ناز و عطای معشوق و معبود. در نیایش، انس و محبت و خوف و خشیت، درهم می‌آمیزند؛ هم نیازهای معیشتی و زندگانی این‌جهانی خواسته می‌شود، هم مطلوب‌های آرمانی و آن‌جهانی؛ هم معرفت پروردگار تحصیل می‌‌شود، هم کرامت انسانی فراهم می‌آید.
البته، در بخش خواسته‌ها، نباید توقع داشت که هر چه ما از خداوند طلب می‌کنیم، به همان صورت و بی‌ کم و کاست و کاملا مطابق دلخواه ما، عطایمان فرماید؛ بلکه وظیفهٔ ما دعا و تضرّع و نیایش است و امّا اختیار عطا و اندازه و چگونگی آن، به دست خداوند است.
او مصلحت ما را بهتر می‌داند. شاید برخی از خواسته‌های ما، (به واقع) به زیانمان باشد و یا اکنون زمان و زمینهٔ برآورده‌شدنشان نرسیده و فراهم نشده باشد، امّا آنچه حتمی است، این است که اگر دعا و نیایش ما، از سر اخلاص و معرفت باشد، قطعاً نتیجه می‌دهد؛ چه دعا برای نیازهای مادی و چه معنوی.

گفت آن الله تو، لبیک ماست
و آن نیاز و درد و سوزت، پیک ماست
حیله‌ها و چاره‌جویی‌های تو
جذب ما بود و گشاد این پای تو
ترس و عشق تو، کمند لطف ماست
زیر هر یاربّ تو، لبیک‌هاست

و نیز پاره‌ای دعاهایمان که در این جهان به اجابت نمی‌رسد، خداوند حکیم آن‌ها را برای آخرتمان ذخیره می‌کند و در آن جهان به گونه‌ای بهتر، عطایمان می‌فرماید.
ان‌شاءالله.

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده‌پروری داند

۲۱ آبان ۱۴۰۱

۱. کلمةالله، صفحه ۴۷۷.
۲. استاد محمدتقی جعفری / نیایش حسین(ع) در صحرای عرفات / ص ۹.

🌍 zil.ink/mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری
۱۱
آذر

عرفان ناب (۲۱)

نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

ارادت و رحمت

خداوند به آدمی می‌فرماید:

یَابنَ آدَمَ!
۱. تُریدُ وَ اُریدُ وَ لایَکُونُ إِلاّ ما اُریدُ.
۲. فَمَن قَصَدَنی، عَرَفَنی،
۳. وَ مَن عَرَفَنی، أَرادَنی،
۴. وَ مَن أَرادَنی، طَلَبَی،
۵. وَ مَن طَلَبَنی، وَجَدَنی،
۶. وَ مَن وَجَدَنی، خَدَمَنی،
۷. وَ مَن خَدَمَنی، ذَکَرَنی،
۸. وَ مَن ذَکَرَنی، ذَکَرتُهُ بِرَحمَتی. ۱

ای فرزند آدم!
١. تو اراده می‌کنی و من نیز اراده می‌کنم، و (امّا) تحقّق نمی‌یابد، مگر آنچه من اراده می‌کنم.
۲. پس، کسی که مرا قصد کند (و مقصودش من باشم)، مرا می‌شناسد و به من معرفت می‌یابد.
۳. و کسی که مرا بشناسد، مرا اراده می‌کند (و تنها خواستهٔ او، من می‌شوم).
۴. و آن که مرا بخواهد، مرا می‌طلبد (و در پی یافتنم بر می‌آید).
۵. و آن که مرا بطلبد، می‌یابدم.
۶. و آن که مرا بیابد، خدمتم می‌کند.
۷. و آن که مرا خدمت کند، یادم می‌کند (و ذکر و یادم با جانش در می‌آمیزد).
۸. و کسی که مرا یاد کند، من ـ نیز ـ با رحمت خویش، او را یاد می‌کنم.

خدای صمیمی

خداوند، دست‌یافتنی است. رابطهٔ انسان و خدای رحمان، رابطه‌ای نزدیک و صمیمی است. خداوند، از رگ گردن انسان و حتی از خود او به او، نزدیکتر است.

کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را؟!
کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را؟!
غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را
با صدهزار جلوه برون آمدی که من
با صدهزار دیده تماشا کنم تو را

میان آدمیان و خدای سبحان، حائل و مانعی نیست؛ «میان عاشق و معشوق، هیچ حائل نیست».
بلی!
گاهی آدمی، میان خود و خداوند، پرده می‌افکند و فاصله می‌اندازد و مسافت میان خویشتن و پروردگار را بعید می‌کند و راه وصول به کوی محبوب را دور و دشوار می‌سازد؛ «تو خود حجاب خودی حافظ، از میان برخیز»!

رذیلت‌های اخلاق و هواهای نفسانی و گناهان و تبهکاری‌ها، غباربرانگیزند و فتنه‌خیز؛ اینها راه روشن و هموار وصول به مقصود را تار و ناهموار می‌‌کنند و رابطهٔ صمیمی عابد و معبود را تیره می‌گردانند.

ارادتی خالصانه، عزمی جزم، معرفتی آگاهانه، کوششی مجدانه، خدمتی صادقانه، پرستش و ذکر و یادی عابدانه و عبادتی عارفانه، آدمی را به مقصد می‌رساند و رحمت و رأفت پروردگار رحیم و رئوف را بر جان انسان فرو می‌بارد.

به فرموده امام عارفان و عابدان، حضرت سجاد (ع):
«...اَلرّاحِلَ إِلَیکَ قَریبُ المَسافَةِ»؛ ۲
رهپوی به سوی تو، راهش نزدیک است.

و آن‌گاه است که انس و جذبه و صفا و لذتی دست می‌دهد که انسان، آن را با تمامی جهان، مبادله نمی‌کند:
«إِنَّ لِلذِّکرِ لَأَهلاً أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنیا بَدَلاً»؛ ۳
همانا اهل ذکر، دنیا را داده‌اند و به جای آن، ذکر را ستانده‌اند. (در مبادلهٔ دنیا و ذکر، دنیا را رهانیده و ذکر را برگزیده‌اند.)

آری!
طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری ۴

۱۴ آبان ۱۴۰۱

۱. کلمةالله، صفحه ۴۷۹.
۲. دعای ابوحمزه.
۳. نهج‌البلاغه، کلام ۲۲۲.
۴. دیوان حافظ / غزل ۴۵۲.

🌍 zil.ink/mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری
۱۱
آذر

عرفان ناب (۲۰)

نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

سنجشی بخردانه

خدای رحمان به مردمان می‌فرماید:

یَابنَ آدَمَ!
۱. أَطیعُونی بِقَدرِ حَوائِجِکُم إِلَیَّ.
۲. وَ اعصُونی بِقَدرِ صَبرِکُم عَلَى النّارِ.
٣. وَ تَزَوَّدُوا مِنَ الدُّنیا بِقَدرِ مَسکَنِکُم فیها.
۴. وَ تَزَوَّدُوا لِلآخِرَةِ بِقَدرِ مَسکَنِکُم فیها.
۵. وَ لاتَنظُرُوا إِلى آجالِکُمُ المُتَأَخِّرَةِ وَ أَرزاقِکُمُ الحاضِرَةِ وَ ذُنُوبِکُمُ المَستُورَةِ.
۶. وَ کُلُّ شیءٍ هالِکٌ إِلاّ وَجهی.
۷. وَلَو خِفتُم مِنَ النّارِ کَما خِفتُم مِنَ الفَقرِ، لَأَغنَیتُکُم مِن حَیثُ لا تَحتَسِبُونَ.
۸. وَلَو رَغِبتُم فِی الجَنَّةِ کَما رَغِبتُم فِی الدُّنیا، لَأَسعَدتُکُم فِی الدّارَینِ.
۹. وَ لا تُمیتُوا قُلُوبَکُم بِحُبِّ الدُّنیا، فَزَوالُها قَرِیبٌ. ۱

ای فرزندان آدم!
۱. به قدر نیازهایتان به من، مرا اطاعت کنید.
۲. و به اندازهٔ صبر و تحملتان بر آتش دوزخ، مرا معصیت کنید.
٣. و به اندازهٔ ماندنتان در این جهان، از دنیا توشه برگیرید (و ذخیر کنید).
۴. و به اندازهٔ بودنتان در جهان دیگر، برای آخرت توشه بیندوزید.
۵. و به مهلت‌های داده‌شده‌تان و روزی‌های آماده‌تان و گناهان پوشیده‌تان منگرید (و دستخوش غرور و غفلت نشوید، زیرا ناگهان اجل فرا می‌رسد و فرصت جبران را از کفتان می‌‌رباید).
۶. و همه چیز و همه کس، هلاک شونده و فناپذیر است، مگر وجه و وجود من.
۷. و اگر آن‌گونه که از «فقر» می‌ترسید، از «آتشِ» (دوزخ و کیفر من نیز) می‌هراسیدید، شمایان را از راه‌هایی (و به‌گونه‌هایی) که نمی‌پنداشتید، بی‌نیاز می‌کردم.
۸. و اگر به همان‌سان که به دنیا رغبت می‌ورزید، به بهشت - نیز - میل و شوق می‌داشتید، در دو جهان، سعادت‌مندتان می‌کردم.
۹. و دل‌هابتان را با دوستی دنیا و(دنیازدگی) نمی‌رانید؛ زیرا فنای دنیا، نزدیک است!

شرط خردمندی

یافتن معیارهای مطمئن برای ارزیابی پدیده‌های هستی، شرط خردمندی است. در ارزیابی پدیده‌ها و اهمیت‌دادن به آن‌ها، باید معیار و سنجشی خردمندانه داشت و بهای هرچیز را به اندازهٔ ارزشمندی‌اش پرداخت؛ نه کمتر و نه بیشتر.
آدمی امّا، گاهی برای پاره‌ای از اشیا، بهایی بیش از ارزش حقیقی‌شان می‌پردازد و سخت زیان می‌بیند، و از سویی، در ازای اشیای پربها، منزلتی قائل نمی‌شود و برای تحصیل آن‌ها تلاشی در خور و شایسته به عمل نمی‌آورد.
زندگی ناپایدار این جهان و حیات جاودانهٔ جهان دیگر و نیز کیفر و پاداش خداوند، از مقولاتی‌اند که ارزیابی و تفکّر و تأمّلی جدّی را می‌طلبند؛ باید نگریست که کدام عمل، طاعت است و سعادت می‌آفریند و کدامین کردار، معصیت است و شقاوت می‌افزاید.
نگرشی فکورانه و عالمانه به مسیر حیات آدمیان و اندیشیدن در باب سرنوشت انسان در جهان بی‌انتهای آخرت، رُعبی عظیم در دل‌های بیدار می‌افکند و تعجبی بهت‌آور بر جان عاقبت‌اندیشان می‌نشاند، و آن‌گاه این رعب و تعجّب، فزونی می‌یابد که فراوان مردمانی را می‌نگریم که تمامی همّت و فرصت و توان خویش را مصروف این جهان می‌کنند و گویا از حیات جاودانهٔ آخرت، پاک بی‌خبرند! و نیز برخی را می‌بینیم که چنان از طاعت خداوند گریزانند و به معصیت او شادمان، که گویی هیچ نیازی به پروردگارشان ندارند و از کیفر و عقاب وی کاملاً در امان‌اند!
«عاقل آن است که اندیشه کند پایان را»!

«عاقبت بینان» بُوَند اهل رشاد
در نگر، وَاللهُ اَعلَم بِالسَّداد ۲

۱۱ آبان ۱۴۰۱

۱. کلمةالله، صفحه ۴۶۲.
۲. مولوی، مثنوی معنوی.

🌍 zil.ink/mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
آذر

عرفان ناب (۱۹)

نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

دین تو، هستی تو

خداوند به آدمی می‌فرماید:

یَابنَ آدَمَ!
۱. دینُکَ، لَحمُکَ وَ دَمُکََ؛ فَإِن صَلُحَ دینُکَ، صَلُحَ لَحمُکَ وَ دَمُکَ وَ إِن فَسَدَ دینُکَ، فَسَدَ لَحمُکَ وَ دَمُکَ.
۲. فَلا تَکُن کَالمِصباحِ: یُضیىءُ لِلنّاسِ وَ یُحرِقُ نَفَسهُ بِالنّار.
۳. وَ أَخرِج حُبَّ الدُّنیا عَن قَلبِکَ، فَإِنّی لا أَجمَعُ حُبّی وَ حُبَّ الدُّنیا فی قَلبٍ واحدٍ أَبَداً، کَما لایَجتَمعُ الماءُ وَ النّارُ فی إِناءٍ واحِدٍ.
۴. وَ ارفَق بِنَفسِکَ فی جَمعِ الرِّزقِ، فَإِنَّ الرِّزقَ مَقسُومٌ.
۵. وَ الحَریصَ مَحرُومٌ.
۶. وَ البَخیلَ مَذمُومٌ.
۷. وَ النِّعمَةَ لاتَدُومُ.
۸. وَ الأَجَلَ مَعلُومٌ.
۹. وَ خَیرُ الحِکمَةِ خَشیَةٌ اللهِ تَعالی.
۱۰. وَ خَیرُ الغِنَى القَناعَةُ.
۱۱. وَ خَیرُ الزّادِ التَّقوى.
۱۲. وَ شَرُّ صَلاحِکُمُ الکِذبُ.
۱۳. وَ شَرُّ نَصیحَتِکُمُ النَّمیمَةُ.
۱۴. وَ ما رَبُّکَ بِظَلاّمٍ لِلعَبیدِ.


ای فرزند آدم!
١. دین تو، (همانند) گوشت و خون تو (و همهٔ هستی تو) است؛ پس اگر دینت صلاح یابد (و دینداری‌ات استوار و سلامت گردد) گوشت و خونت (و روح و حیاتت) نیز صلاح می‌یابند، و اگر دینت فاسد شود، گوشت و خونت (و تمامی هستی‌ات) فاسد می‌شوند.
۲. پس، مانند چراغ مباش که بر مردمان نور می‌افکند و خود را به آتش می‌سوزاند (چونان کسی که در اصلاح دیگران می‌کوشد، اما در اندیشه اصلاح خویشتن نیست!).
٣. و محبت دنیا را از قلبت بیرون افکن؛ زیرا من محبت خودم و محبت دنیا را هرگز در یک قلب، فراهم نمی‌آورم؛ همان‌گونه که آب و آتش، در یک ظرف، جمع نمی‌شوند.
۴. و در جمع‌آوری روزی (و مال دنیا) با خویشتن مدارا کن (و خود را به رنج و مشقت نیفکن) زیرا رزق (مردمان، میانشان) تقسیم شده‌ است (و هرکس به روزی‌اش می‌رسد).
۵. و انسان حریص و آزمند، محروم است.
۶. و بخیل، ملامت شده و ناپسند است.
۷. و نعمت (این جهان،) ناپایدار است.
۸. و اجل (و مدت عمر هر کس، نزد خداوند،) معلوم و معین است.
۹. و بهترین حکمت، خشیت خداوند متعال است.
۱۰. و نیکوترین ثروت و بی‌نیازی، قناعت است.
۱۱. و پسندیده‌ترین (و کارسازترین) توشه، تقواست.
۱۲. و بدترین مصلحت اندیشی‌هایتان، دروغ‌گفتن است.
۱۳. و بدترین نصیحت گفتن‌هایتان، سخن‌چینی است.
۱۴. و پروردگارت، ستمگر به بندگان نیست (بلکه برابر کردار آنان، پاداش و یا کیفرشان می‌دهد).

خدامحوری و دیانتمداری

آفرینش آدمی، بر اساس «فطرت الاهی» است. از این روی، در بینش توحیدی، «انسان»، موجودی « خدامحور» و «دیانت‌مدار» است و سعادت او تنها در این محور و مدار، قابل تفسیر و تأمین است. زندگی فردی و اجتماعی و همه شؤون حیات طیّبه آدمیان، در پرتو ایمان عقلی و قلبی به خداوند و بر پایه دیانت، معنا می‌یابند؛ همچنان که باختن این «بُن‌مایهٔ» گرانسنگ و دوری‌گزیدن از این «محورِ» استوار، هلاکت و تباهی را در پی دارد.

در این شب سیاهم، گم گشته راه مقصود
از گوشه‌ای برون آی، ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان، وین راه بی نهایت
ای آفتاب خوبان! می‌جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان، در سایهٔ عنایت ۲


خـم ابـروی کـجت، قـبلهٔ محراب مـن است
تاب گیسوی تو خود، راز تب و تاب من است(...)
حـاشَ لِلَّه کـه جـز این ره، رهِ دیگر پویم
عشق روی تو سرشته به گِل و آب مـن است ۳

۸ آبان ۱۴۰۱

۱. کلمةالله، صفحه ۴۶۳.
۲. دیوان حافظ.
۳. امام خمینی، دیوان امام،صفحه ۵۷.

🌍 zil.ink/mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
آذر

عرفان ناب (۱۸)

نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

بشارت‌ها و هشدارها

خدای سبحان به آدمیان می‌فرماید:

یَابنَ آدَمَ!
۱. إِنَّ الشَّیطانَ لَکُم عَدُوٌ مُبینٌ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً.
٢. فَاعمَلُوا لِلیَوُمِ الَّذی تُحشَرُونَ فیهِ إِلَى اللهِ تَعالی فَوجاً فَوجاً.
٣. وَ تَقِفُونَ بَینَ یَدَیِ اللهِ صَفّاً صَفّاً.
۴. وَ تَقرَؤُونَ الکِتابَ حَرفاً حَرفاً.
۵. وَ تُسأَلُونَ عَمّا تَعمَلُونَ سِرّاً وَ جَهراً.
۶. ثُمَ یُساقُ المُتَّقُونَ إِلَى الجِنانِ وَفداً وَفداً.
۷. وَ المُجرِمُونَ إِلى جَهَنَّمَ وِرداً وِرداً.
۸. کَفاکُم مِنَ اللهِ وَعداً وَ وَعیداً.
۹. فَأَنَا اللهُ فَاعرِفُونی.
۱۰. وَ أَنَا المُنعِمُ فَاشکُرُونی.
۱۱. وَ أَنَا الغَفّارُ فَاستَغفِرُونی.
۱۲. وَ أَنَا المَقصُودُ فَاقصُدُونی.
۱۳. وَ أَنَا العالِمُ بِالسَّرائِرِ فَاحذَرُونی. ۱

ای فرزندان آدم!
۱. آگاه باشید که شیطان، دشمن آشکار (و پنهان) شماست؛ پس، با او دشمنی ورزید.
۲. و عمل و کوشش کنید برای روزی که در آن، گروه گروه به سوی خداوند برانگیخته می‌شوید.
٣. و در پیشگاه خداوند، صف در صف می‌ایستید.
۴. و کتاب ( و نامهٔ اعمالتان) را حرف به حرف می‌خوانید.
۵. و دربارهٔ آنچه عمل کرده‌اید، از نهان و آشکار، بازپرسی می‌شوید.
۶. سپس، پارسایان و متقیان (با فرحناکی و سرافرازی) گروه گروه روانهٔ بهشت می‌شوند.
۷. و مجرمان و تبهکاران (با ذلّت و سرافکندگی) کشان کشان به سوی جهنم رانده می‌گردند.
۸ و وعده و بشارت‌ها و وعید و هشدارهای خداوند (برای هشیاری و اصلاح شمایان) کافی است.
۹. و منم «الله» ( و پروردگار شمایان) پس، مرا بشناسید.
۱۰. و من نعمت‌دهنده‌ام؛ پس، شکرگزارم باشید.
۱۱. و من بخشایشگرم؛ پس، از من طلب عفو و بخشایش کنید.
۱۲. و من مقصود (و هدف نهایی) هستم؛ پس، مرا هدف‌نهایی خویش قرار دهید.
۱۳. و من آگاه و دانای به پنهان‌ها و نهان‌هایم؛ پس، از من بپرهیزید و پارسایی ورزید.

رحمت و خشیت

از عناصر مؤثر در اعتدال روح و اصلاح اخلاق آدمیان، دو عنصر «خوف» و «رجاء» است؛ بیم و امید، خشیت و رحمت.
در تعالیم آسمانی و معارف ادیان‌الاهی، این دو عنصر اساسی، در کنار یکدیگر و پهلوبه‌پهلوی هم‌اند. خوف و خشیت از قهر و غضب و کیفر خداوند، انسان را از دست‌یازیدن به گناهان بازمی‌دارد و از فروغلتیدن مردمان در باتلاق تباهی‌ها و آلودگی‌ها پیشگیری می‌کند و نیز، امید به رحمت و مهر پروردگار، شوق به اعمال نیکو و روی‌آوردن به پاکی‌ها و نیکی‌ها را در آدمی برمی‌انگیزد و قلب را سرشار از عشق و محبت می‌کند و مانع چیرگی ناامیدی و سرخوردگی بر جان‌ها می‌شود.

یارب! ز گناه زشت خود منفعلم
وز قول بد و فعل بد خود خجلم
فیضی به دلم ز عالَم قدس رسان
تا محو شود خیال باطل ز دلم

از ابزارهای کارآمد پیامبران و اولیای الاهی، برای اصلاح مردم و جوامع بشری، یکی «بشارت» به رحمت و نعمت‌ها و پاداش‌های خداوند است، و دیگری «هشدار» دربارهٔ کیفر و عذاب و عقاب او.
بیم و امید، به‌سان دو شاه‌بال نیرومندند برای پرواز آدمیان، به سوی قلّهٔ کمال و وصول به رضوان خداوند متعال.

اگر جاده‌ای بایدت مستقیم
ره پارسایان امید است و بیم
طبیعت شود مرد را بخردی
به امید نیکی و بیم بدی

۴ آبان ۱۴۰۱

۱. کلمةالله، صفحه ۴۷۰.

🌍 zil.ink/mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
آذر

عرفان ناب (۱۷)

نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

از اینان مباش!

خداوند رحمان به آدمی می‌فرماید:

یَابنَ آدَمَ!
لاتَکُن مِمَّن:
۱. یَطلُبُ التَّوبَةَ بِطُولِ الأَمَلِ.
٢. وَ یَرجُوا الآخِرَةَ بَغَیرِ عَمَلٍ.
۳. یَقُولُ قَولَ الزّاهِدینَ وَ یَعمَلُ عَمَلَ المُنافِقینَ.
۴. إِن أُعطیَ لا یَقنَعُ.
۶. وَ إِن مُنِعَ لا یَصبِرُ.
۶. یَأمُرُ بِالخَیرِ وَ لا یَفعَلُهُ.
۷. وَ یَنهی عَنِ الشَّرِّ وَ لا یُنهَی عَنهُ.
۸. یُحِبُّ الصّالِحینَ وَ لَیسَ مِنهُم.
۹. وَ یُبغِضُ المُنافِقینَ وَ هُوَ مِنهُم. ۱

ای فرزند آدم!
از کسانی مباش که:
۱. با درازی آرزو، خواهان توبه‌اند.
۲. و بدون عمل، امید به آخرت دارند.
٣. زاهدانه سخن می‌گویند و منافقانه عمل می‌کنند.
۴. اگر (از دارایی‌های دنیا هرچه) به آنان داده‌شود، قانع نمی‌شوند.
۵. و اگر به آنان داده نشود (و در تنگنا قرار گیرند) صبر، پیشه نمی‌کنند.
۶. به نیکی فرمان می‌دهند (و امّا) خود به آن عمل نمی‌کنند.
۷. و از بدی نهی می‌کنند، و خود از آن دوری نمی‌جویند.
۸ و صالحان را دوست می‌دارند و (اما) خود، از آنان نیستند.
۹. و منافقان را دشمن می‌دارند، حال آن‌که خود، از آنانند!

آراستگی ظاهر و باطن

از نکوهیده‌ترین اوصاف آدمیان، «قول بی‌عمل» است. گفتار بیکردار، بیانگر نوعی «نفاق» در اعماق جان است. این شیوهٔ مزورانه، آثاری مخرب در روان آدمی برجای می‌نهد، زیرا رفتاری این‌گونه، پیش و بیش از آن که «دیگرفریبی» باشد، «خودفریبی» است و خودفریبی، نفاق با خویشتن است.
روان انسان، لطیف و حساس است و زمینهٔ اثرپذیری آن، بسیار مساعد است. وقتی ضمیر آدمی می‌فهمد که صاحب ضمیر، دارد بر سر خود کلاه می‌گذارد، احساس شرمندگی و حقارت می‌کند و دچار افسردگی و پژمردگی می‌شود.
در روایات اسلامی آمده است:
مَن کانَ ظاهِرُهُ أَرجَح مِن باطِنِه فَهُوَ مُنافِقٌ:
کسی که ظاهرش پسندیده‌تر از باطنش باشد، منافق است!

پارسایان روی در مخلوق
پشت بر قبله می کنند نماز!

البته این بدان معنا نیست که آدمیان، پلیدی‌های پنهان‌شان را آشکار کنند، بلکه به این مفهوم است که درون خویشتن را تطهیر کنند و همان‌سان که ظاهر خود را زیبا و پسندیده جلوه می‌دهند، جان خویش را نیز با اوصاف ستوده بیارایند.

۲۹ مهر ۱۴۰۱

۱. کلمةالله، صفحه ۴۵۶.

🌍 zil.ink/mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
آذر

عرفان ناب (۱۶)

نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

فروافتادن پرده‌ها!

خداوند به آدمی می‌فرماید:

یَابنَ آدَمَ!
۱. اَلمَوتُ یَکشِفُ أَسرارَکَ.
۲. وَ القیامَةُ تَبلُو أَخبارََک.
٣. وَ الکِتابُ یَهتِکُ أَشتارَکَ.
۴. فَإِذا أَذنَبتَ ذَنباً صَغیراً فَلا تَنظُر إِلى صِغَرِه وَلکِنِ انظُر إِلى مَن عَصَیتَهُ!
۵. وَ إِذا رُزِقتَ رِزقاً قَلیلاً فَلا تَنظُر إِلى قِلَّتِه وَلکِنِ انظُر إِلى مَن رَزَقَکَ. ۱

ای فرزند آدم!
۱. مرگ، اسرارت را آشکار می کند.
۲. و قیامت، خبرهای پنهانی‌ات را فاش می‌سازد.
٣. و نامهٔ اعمال و پروندهٔ کردار، پرده‌هایت را می‌دزد.
۴. پس، اگر گناه کوچکی کردی؛ به کوچکی گناهت منگر، بلکه به بزرگی کسی بنگر که عصیانش کرده‌ای!
۵. و هنگامی که رزق و روزی اندکی به تو داده شد، به کمی و اندکی آن منگر؛ بلکه به (عظمت) کسی بنگر که روزی‌ات داده است.

گناه، بدفرجام است

گناه، شوم است و چونان سمی مهلک در شریان حیات بدفرجام معصیتکاران، جریان می‌یابد و بنای سست‌بنیان زندگی آنان را ویران می‌کند؛ اما قبیح‌ترین و وهشتناک‌ترین چهرهٔ گناه، در «جرأت و جسارت آدمی در برابر خداوند» نمایان می‌شود. انسان عاصی، گویا به خداوند، اعلان جنگ می‌دهد و بی‌باکی خویش را از قهر و کیفر وی و بی‌شرمی خود را از خدا ابراز می‌دارد و یا گویی خداوند را نابینا و یا ناتوان می‌انگارد. وگرنه، چگونه است که اگر بنده‌ای از آفریدگان خدا و حتی کودکی صاحب تشخیص (ممیّز) ما را بنگرد، از انجام کارهای زشت، خودداری می‌کنیم و حیای از او مانعمان می‌شود؟!

آن زمانی که کنی قصد گناه
گر کند کودکی از دور نگاه
شرم داری؛ ز گنه درگذری
پردهٔ عقت خود را ندری
شرم بادت ز خداوند جهان
که بود شاهد اسرار نهان!

نقل شده است که: به امامی از امامان معصوم - درود خداوند بر آنان باد - گفته شد: شخصی به گناهی (از انحرافات جنسی) مبتلا شده و چنان معتاد گردیده که توان ترک آن را ندارد. حال که بی‌اختیار و از سر اضطرار، این عمل حرام را انجام می‌دهد، آیا بر او گناهی هست؟ امام(ع) پرسید: آیا در انظار مردم، و جایی که کسی او را می‌بیند نیز آن عمل حرام را می‌کند؟ پاسخ دادند: نه! فقط در خلوت چنین می‌کند. امام(ع) فرمود: پس می‌تواند نکند! آری، او گناهکار است و سزاوار کیفر.

وای اگر پرده ز اسرار بیفتد روزی
فاش گردد که چه در خرقهٔ این مهجور است
چه کنم تا به سر کوی توأم راه دهند؟
کاین سفر، توشه همی خواهد و این ره دور است ۲

۲۲ مهر ۱۴۰۱

۱. کلمةالله، صفحه ۴۶۷.
۲. امام خمینی، دیوان امام،صفحه ۵۲.

🌍 zil.ink/mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
آذر

عرفان ناب (۱۵)

نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

ثمره‌های عبادت و آفت‌های غفلت

خداوند به آدمی می‌فرماید:

یَابنَ آدَمَ!
تَفَرَّغ لِعِبادَتی؛ لِ:
۱. أَملَأَ قَلبَکَ غِنىً،
۲. وَ یَدَکَ رِزقاً،
٣. وَ جِسمَکَ راحَةً.
وَ لاتَغفُل عَن ذِکری؛ فَ:
۱. أَملَأَ قَلبَکَ فَقراً،
۲. وَ بَدَنَکَ تَعَباً،
٣. وَ صَدرَکَ غَمّاً وَ هَمّاً،
۴. وَ جِسمَکَ سُقماً،
۵. وَ دُنیاکَ عُسرَةً. ۱

ای فرزند آدم!
خویشتن را برای عبادت من، فارغ‌البال کن و خالصانه به پرستشم بپرداز تا این که:
۱. قلبت را سرشار از بی‌نیازی کنم.
۲. و دستانت را پر از رزق و روزی نمایم.
٣. و بدنت را در راحتی و آسایش قرار دهم.
و از یاد من غافل مشو؛ چرا که اگر از ذکر من غفلت ورزی:
۱. قلبت را مملو از فقر و نیاز می‌کنم.
۲. و بدنت را به سختی و خستگی دچار می‌سازم.
٣. و سینه‌ات را پر از اندوه و تشویش می‌نمایم.
۴. و جسمت را بیمار می‌گردانم.
۵. و دنیا و زندگانی این جهانت را در تنگنا و سختی قرار می‌دهم.

پرستش و نیایش

اگر آدمی وظیفه‌مند است که راه تکامل را بپوید و خویشتن را هرچه بیشتر به قلهٔ کمال، نزدیک و نزدیک‌تر کند؛ رهتوشهٔ اصلی این راه، عبادت است و ذکر خداوند. بدون پرستش و نیایش، وصول به هدف اعلای آفرینش، ممکن نیست.
ساییدن جبین بر خاک عبودیت، در پیشگاه ربّ العالمین و سرودن سرودهای عاشقانه و نغمه‌های عارفانه و سپردن سر و جان به خدای سبحان، شیوه مستمر سالکان و عارفان است؛ همانان که هدف آفرینش انسان را دریافته‌اند و به‌یقین عقلی و قلبی دانسته‌اند که غنای نفس و حیات خجسته و آسایش حقیقی در گرو سرسپاری به بارگاه ربوبی خداوند است و بس، و به وضوح پی برده‌اند که عبودیت خالصانه، سعادت جاودانهٔ دو جهان را ثمر می‌دهد.

اوقات خوش آن بود که با «دوست» به سر رفت
باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود!

و از سویی دیگر، غفلت و یا تغافل از یاد پروردگار و دل‌ندادن به عبادت او، پدیدآورندهٔ هر گونه تباهی است؛ فقرجان، آشفتگی‌روان، اندوه جانکاه، تنگی زندگی، حِرمان از لذّت اُنس بامحبوب، عدم وصول به منزلت منیع آدمیّت... و سرانجام: محروم ماندن از نعمت معنویت و حیات طیبهٔ دو جهان.
پناه بر خدای رحمان، از شرّ هوای نفس و شیطان، و حِرمان از سعادت دو جهان!

دام سخت است، مگر یار شود لطف خدا
ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم

۲۰ مهر ۱۴۰۱

۱. کلمةالله، صفحه ۴۶۷.

🌍 zil.ink/mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری
۰۹
آذر

عرفان ناب (۱۴)

نویسنده: #علی_اکبر_مظاهری

ناهمگونی درون و برون

خداوند به آدمی می‌فرماید:

یَابنَ آدَمَ!
۱. کَم تَقُولُ: «اللهُ؛ اللهُ!» و فی قَلبِکَ غَیرُ اللهِ؟!
۲. وَ لِسانُکَ یَذکُرُ اللهَ وَ تَخافُ غَیرَ اللهِ و تَرجُو غیر اللهِ؛ وَ لَو عَرَفتَ اللهَ، لَما أَهَمَّکَ غَیرُ اللهِ.
٣. وَ تَذنِبُ وَ لاتَستَغفِرُ.
۴. فَإِنَّ الإِستِغفارَ مَعَ الإِصرارِ، تَوبَةُ الکاذِبینَ.
۵. وَ مارَبُّکَ بِظَلاّمٍ للعَبیدِ.۱

ای فرزند آدم
۱. چقدر « الله! الله!» می‌گویی، در حالی که در قلبت غیر الله است؟!
٢. و زبانت الله می‌گوید، و تو از غیر خدا می‌ترسی و به غیر خداوند امید می‌بندی؛ و اگر الله را می‌شناختی، از غیر خدا واهمه نمی‌داشتی و به غیر او اهتمام نمی‌ورزیدی.
٣. و گناه می‌کنی و استغفار (و توبه راستین) نمی‌نمایی.
۴. پس، راستی که استغفار و توبه‌ای که همراه با پافشاری بر گناهان و ادامه معاصی باشد، «توبه دروغگویان» است.
۵. و (بدان که) پروردگارت، ستم‌کننده بر بندگان نیست (بلکه با مؤمنان و صالحان، به لطف و عنایت عمل می‌کند و توبه‌گران راستین را می‌بخشاید و پاداش می‌دهد؛ و اما نامؤمنان و ناصالحان را کیفر می‌دهد و توبه‌کنندگان دروغین را نمی‌بخشاید).

موج‌های اندیشه

از شگفتی‌های احوال آدمیان این است که بیشترین نیرنگ را با کسی می‌بازند که هیچ نیرنگی در او کارساز نیست! خداوند از خود ما به احوال و افکار و کردارمان آگاه‌تر است و پیش از آن که انگیزه‌ای در اندیشه‌یمان صورت پذیرد و هدفی در فکرمان ترسیم گردد، او بدان آگاه است. آفریدگار علیم، از خفایای درونمان و امواج اندیشه یهامان و مکنونات دل‌هایمان، داناتر از خودمان است؛ پس، ما را چه می‌شود که با او از در مکر در می‌آییم؟! آیا خدعه‌ورزی با خداوند و «خدا فریبی»، عین «خودفریبی» نیست؟!

گوئیا باور نمی‌دارند روز داوری
کین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند!

هرگاه فرصتی بیابیم - اگر بیابیم - و در ژرفنای وجود خویش به کاوش بپردازیم - اگر بپردازیم - به‌وضوح و با تعجب و تأسف درمی‌یابیم که بسیاری از گفتار و کردارمان - که به‌ظاهر، خدایی رنگ‌اند - به‌واقع، نیرنگ‌آلودند و یا ریا اندود!
آیا اگر «بُهلول»ی یافت شود و نام‌مان را از سَر دَرِ مسجدی - که به‌ظاهر برای خدا بنا کرده‌ایم - حذف کند و نام دیگری بر آن نهد، برنمی‌آشوبیم؟!

آن که چو پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز
پارسایانِ روی در مخلوق
پشت بر قبله می‌کنند نماز!

و اگر نام‌مان را از کتاب و مقاله‌ای که نوشته‌ایم، پاک کنند، برمی‌تابیم؟! و اگر برای عمل خیری که انجام داده‌ایم، ستایش‌مان نکنند، مردم را ناسپاس و قدرناشناس نمی‌خوانیم؟! و یا از کسی که به او خدمتی کرده‌ایم، توقع تعظیم و تقدیر نداریم؟! و آیا در باب احقاق حق و ابطال باطل، قلب‌مان از خوف غیر خدا نمی‌لرزد و به غیر خدا امید نداریم؟! و آیا در مراعات حقوق و حدود الاهی، تنها مرزبان حرمت مرزهای الاهی هستیم و مصلحت‌اندیشی‌های فضیلت‌سوز، ما را به چشم‌پوشی از حق و بی‌حرمتی به حریم خداوندی وانمی‌دارند و هرگاه حقی را - آگاهانه و یا ناخودآگاه - ضایع کردیم و یا به کسی ستمی روا داشتیم، زبان به اعتراف می‌گشاییم و به جبران می‌پردازیم؟! ... و سرانجام، آیا آن‌گاه که طاعتی از طاعات خداوند را ترک کردیم و یا معصیتی از معاصی وی را مرتکب شدیم، به توبه‌ای جدی - فراتر از استغفار زبانی، که البته آن هم لازم است - و جبرانی از سر صدق و اخلاص، اقدام می‌کنیم؟

«راجِعُوا إِلى أَنفُسِکُم فَخاطِبُوها»؛ ۲
به جان‌هایتان بازگردید و آن‌ها را به مخاطبه و محاکمه بخوانید!

بس کن این یاوه‌سرایی، بس کن
تا به کی خویش ستایی؟ بس کن
مخلصان لب به سخن وانکنند
بر کَن این ثَوبِ ریایی، بس کن
تو خطا کاری و حق آگاه است
حیله گر! زهدنمایی بس کن ۳

۱۸ مهر ۱۴۰۱

۱. کلمةالله، صفحه ۴۷۸.
۲. امام حسین(سلام الله علیه) در احتجاجات روز عاشورا.
۳. امام خمینی، دیوان امام، صفحه ۱۷۲.

🌍 zil.ink/mazaheriesfahani

  • علی اکبر مظاهری